جدول جو
جدول جو

معنی لایان - جستجوی لغت در جدول جو

لایان
در حال لاییدن، رجوع به لاییدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لابان
تصویر لابان
(پسرانه)
عبری از عربی، لین، سفید، نام پدر همسر یعقوب (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رایان
تصویر رایان
(دخترانه)
نام کوهی در حجاز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سایان
تصویر سایان
(پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی همدان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شایان
تصویر شایان
(پسرانه)
سزاوار، سزاوار، شایسته، ممکن، مقدور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لاوان
تصویر لاوان
(پسرانه)
لابان، عبری از عربی، لین، سفید، نام پدر همسر یعقوب (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از الیان
تصویر الیان
(پسرانه)
نام یکی از پهلوانان خورشید شاه در داستان سمک عیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شایان
تصویر شایان
درخور، شایسته، سزاوار، لایق، مستحقّ، باب، ارزانی، شایگان، سازوار، محقوق، مناسب، صالح، اندرخور، فرزام، خورا، بابت، فراخور، خورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایان
تصویر پایان
نقطه یا لحظۀ اتمام چیزی، نهایت، انتها، بخش آخری هر چیز، بخش پایینی هر چیز، برای مثال سخن نیز نشنید و نامه نخواند / مرا پیش تختش به پایان نشاند (فردوسی - ۲/۳۴۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لامان
تصویر لامان
فریب، دروغ، لاف و گزاف، ریشخند، چست و چالاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خایان
تصویر خایان
در حال خاییدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاوان
تصویر لاوان
مامور تقسیم آب قنات
فرهنگ فارسی عمید
(صَ)
دهی از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند، واقع در 44000گزی شمال باختری قاین و 8000گزی شمال شوسۀ عمومی گناباد به قاین. جلگه، معتدل. سکنۀ آن 554 تن. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
از قرای مرو. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
در حال آلودن
لغت نامه دهخدا
آب کم، لور کند (لور سیل) آبکند، دراز ریش آب کم، گودالی که سیل کنده باشد، شکلی از 16 شکل رمل باین صورت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ما، ماها: تمام پهلوانان زبور شاه گفتند: ای پادشاه، مایان منت داریم و فرمان برداریم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقیان
تصویر لقیان
دیدار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاجان
تصویر لاجان
دارنده تن لاغر لاغر نزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لامان
تصویر لامان
فریب، دروغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلایان
تصویر آلایان
در حال آلودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شایان
تصویر شایان
لایق و سزاوار، درخور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الیان
تصویر الیان
نرماندن نرمگردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زایان
تصویر زایان
در حال زاییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایان
تصویر پایان
آخر، تنها، غایت، کران، فرجام، عاقبت، سرانجام، منتهی، ته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایان
تصویر پایان
آخر هر چیز، نهایت، انتها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شایان
تصویر شایان
سزاوار، شایسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لحیان
تصویر لحیان
((لِ))
آب کم، گودالی که سیل کنده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایان
تصویر پایان
Termination
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پایان
تصویر پایان
завершение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پایان
تصویر پایان
Beendigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پایان
تصویر پایان
завершення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پایان
تصویر پایان
zakończenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پایان
تصویر پایان
终止
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پایان
تصویر پایان
término
دیکشنری فارسی به پرتغالی