پیر سیمون مارکی دو، نام ریاضی دان و اخترشناس مشهور فرانسوی، مولد بومونتان -اژ (کالوادس) به سال 1749 و وفات به سال 1827 میلادی او را در باب حرکات ماه و مشتری و کیوان و غیره مطالعاتی است امّا بیشتر شهرت وی بسبب ابداع فرضیه ی معرفت تکوین جهان است بدین گونه که کره ی زمین میلیون ها سال پیش از این از کره ی مذاب خورشید جدا گشته و در فضای لایتناهی به گرد شمس به حرکت درآمده و سپس به مرور زمان سطح آن سرد شده و انجماد پذیرفته و به علت انقباض قشر آن چین خورده و بلندی و پستی (کوه ها و دره ها) پدید آمده است آنگاه چون محیط زمین را ابخره ی غلیظ احاطه کرده بود آن ابخره به صورت باران های شدید بر سطح زمین باریده و گودی های آن را پر کرده و دریاهای کنونی را به وجود آورده است
پیر سیمون مارکی دو، نام ریاضی دان و اخترشناس مشهور فرانسوی، مولد بومونتان -اُژ (کالوادس) به سال 1749 و وفات به سال 1827 میلادی او را در باب حرکات ماه و مشتری و کیوان و غیره مطالعاتی است امّا بیشتر شهرت وی بسبب ابداع فرضیه ی معرفت تکوین جهان است بدین گونه که کره ی زمین میلیون ها سال پیش از این از کره ی مذاب خورشید جدا گشته و در فضای لایتناهی به گرد شمس به حرکت درآمده و سپس به مرور زمان سطح آن سرد شده و انجماد پذیرفته و به علت انقباض قشر آن چین خورده و بلندی و پستی (کوه ها و دره ها) پدید آمده است آنگاه چون محیط زمین را ابخره ی غلیظ احاطه کرده بود آن ابخره به صورت باران های شدید بر سطح زمین باریده و گودی های آن را پر کرده و دریاهای کنونی را به وجود آورده است
نام قسمت مرکزی ایتالیای قدیم، افراد نژاد لاتین پیش از تأسیس شهر روم در آنجا ساکن بودند و آن ناحیه را قریب بیست و چهار شهربوده است، (ترجمه تمدن قدیم فوستل دکولانژ ص 502)
نام قسمت مرکزی ایتالیای قدیم، افراد نژاد لاتین پیش از تأسیس شهر روم در آنجا ساکن بودند و آن ناحیه را قریب بیست و چهار شهربوده است، (ترجمه تمدن قدیم فوستل دکولانژ ص 502)
متملق ریاکار، چرب زبان، کسی که گفتارش مخالف پندار و کردار وی باشد، آنکه به تو از تعظیم و مهربانی قولی و فعلی آن کند که در دل ندارد، کسی که به شیرین سخنی و چرب زبانی مردم را بفریبد، ذملّق، مرد چاپلوس و مرد سبک تیززبان، (منتهی الارب) : مکن خویشتن سهمگین چاپلوس که بسته بود چاپلوس از فسوس، ابوشکور، بر مهتر آمد زمین داد بوس چنان چون بود مردم چاپلوس، فردوسی، بمن برکند شاه چندین فسوس مرا بی منش خواند و چاپلوس، فردوسی، فریبنده و ریمن و چاپلوس جوان و هنرمند و داماد طوس، فردوسی، چرا پیش او چون سگ چاپلوس نرفتی چو برخاست آوای کوس، فردوسی، چو دشمن بترسد شود چاپلوس تو لشکر بیارای و بربند کوس، فردوسی، به پوزش بیامد سپهدار طوس به پیش شه اندر شد او چاپلوس، فردوسی، آن چاپلوس بسته گر خندان کت هر زمان به لوس بپیراید، لبیبی، منه دل بر این گیتی چاپلوس که گیتی فسانه ست و باد و فسوس، اسدی، چو دورم ز گفتن، دهد می فسوس چو نزدیک باشم بود چاپلوس، اسدی، همان نیز کز پیش گاو و خروس شدندی پرستنده و چاپلوس، اسدی، چاپلوس لفظ شیرین و فریب میستانی می نهی چون زر به جیب، مولوی، ، فریبنده
متملق ریاکار، چرب زبان، کسی که گفتارش مخالف پندار و کردار وی باشد، آنکه به تو از تعظیم و مهربانی قولی و فعلی آن کند که در دل ندارد، کسی که به شیرین سخنی و چرب زبانی مردم را بفریبد، ذَمَلَّق، مرد چاپلوس و مرد سبک تیززبان، (منتهی الارب) : مکن خویشتن سهمگین چاپلوس که بسته بود چاپلوس از فسوس، ابوشکور، بر مهتر آمد زمین داد بوس چنان چون بود مردم چاپلوس، فردوسی، بمن برکند شاه چندین فسوس مرا بی منش خواند و چاپلوس، فردوسی، فریبنده و ریمن و چاپلوس جوان و هنرمند و داماد طوس، فردوسی، چرا پیش او چون سگ چاپلوس نرفتی چو برخاست آوای کوس، فردوسی، چو دشمن بترسد شود چاپلوس تو لشکر بیارای و بربند کوس، فردوسی، به پوزش بیامد سپهدار طوس به پیش شه اندر شد او چاپلوس، فردوسی، آن چاپلوس بسته گر خندان کت هر زمان به لوس بپیراید، لبیبی، منه دل بر این گیتی چاپلوس که گیتی فسانه ست و باد و فسوس، اسدی، چو دورم ز گفتن، دهد می فسوس چو نزدیک باشم بود چاپلوس، اسدی، همان نیز کز پیش گاو و خروس شدندی پرستنده و چاپلوس، اسدی، چاپلوس لفظ شیرین و فریب میستانی می نهی چون زر به جیب، مولوی، ، فریبنده
ژان فرانسوا. از مشاهیر دریانوردان فرانسه. مولد به سال 1741 و وفات به سال 1788م. وی به سال 1782 مأمور اخراج انگلستان از مستعمرات و مستملکات فرانسه در سواحل خلیج هودسن واقع در امریکای شمالی گردید و اموری خطیر انجام کرد و هم به سال 1785 از جانب لوئی شانزدهم مأمور اکتشافات بحری شد و با دو کشتی جنگی به نام بوسل و آسترلاب به بحر محیط درآمد و در چین و ژاپن و سواحل استرالیا بگشت ولی در سال 1788 مدتی از او بی خبر ماندند و برای جستجوی از حال او کشتیهائی فرستادند سرانجام در 1827 کاپیتن انگلیسی موسوم به دیلن در سواحل جزیره وانی کورو شکسته های کشتیهای او را پیدا کرد. لاپروز را سیاحت نامه ای است که نشر شده است. (قاموس الاعلام ترکی)
ژان فرانسوا. از مشاهیر دریانوردان فرانسه. مولد به سال 1741 و وفات به سال 1788م. وی به سال 1782 مأمور اخراج انگلستان از مستعمرات و مستملکات فرانسه در سواحل خلیج هودسن واقع در امریکای شمالی گردید و اموری خطیر انجام کرد و هم به سال 1785 از جانب لوئی شانزدهم مأمور اکتشافات بحری شد و با دو کشتی جنگی به نام بوسل و آسترلاب به بحر محیط درآمد و در چین و ژاپن و سواحل استرالیا بگشت ولی در سال 1788 مدتی از او بی خبر ماندند و برای جستجوی از حال او کشتیهائی فرستادند سرانجام در 1827 کاپیتن انگلیسی موسوم به دیلُن در سواحل جزیره وانی کورو شکسته های کشتیهای او را پیدا کرد. لاپروز را سیاحت نامه ای است که نشر شده است. (قاموس الاعلام ترکی)