جمع واژۀ آبده. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). جانور وحشی از این جهت که چون اغلب اوقات بمرگ طبیعی نمی میرد بلکه بکشتن و اهلاک دیگران، گویا جاودانه است. (آنندراج). رمندگان و اسبی که بدو صید کنند. (مهذب الاسماء) : چنانکه مجال جولان بر اوابد وحوش ممکن نباشد. (جهانگشای جوینی).
جَمعِ واژۀ آبده. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). جانور وحشی از این جهت که چون اغلب اوقات بمرگ طبیعی نمی میرد بلکه بکشتن و اهلاک دیگران، گویا جاودانه است. (آنندراج). رمندگان و اسبی که بدو صید کنند. (مهذب الاسماء) : چنانکه مجال جولان بر اوابد وحوش ممکن نباشد. (جهانگشای جوینی).
بندری از بنادر ارمنستان صغیر در ساحل خلیج اسکندرون و از بازارهای تجارتی عمده و مرکز معاملۀ تجار ایتالیائی و فرانسوی و اسپانیائی بعهد مغول. (تاریخ مغول ص 570)
بندری از بنادر ارمنستان صغیر در ساحل خلیج اسکندرون و از بازارهای تجارتی عمده و مرکز معاملۀ تجار ایتالیائی و فرانسوی و اسپانیائی بعهد مغول. (تاریخ مغول ص 570)