جدول جو
جدول جو

معنی لانسکنه - جستجوی لغت در جدول جو

لانسکنه
(کِ نِ)
نامی است درقرن پانزدهم تفنگچیان مزدور آلمانی را که زیر بیرق ملی و تحت فرماندهی افسران همزبان خویش میجنگیدند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسکنه
تصویر اسکنه
وسیلۀ فلزی دسته داری که نجاران برای سوراخ کردن چوب و یا ایجاد شیار به کار می برند، بهرمه، پرماه، برماه، پرما، پرمه، برمه، ماهه
در کشاورزی یکی از انواع پیوند که از طریق شکاف دادن تنۀ درخت انجام می شود و زمان آن از پانزدهم اسفند تا پانزدهم فروردین است
فرهنگ فارسی عمید
(تِ)
شهری از اتازونی (ممالک متحدۀ آمریکا) کرسی مملکت میشیگان. دارای هشتاد هزار تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(اِ نَ)
زن. (ناظم الاطباء). رجوع به انسان شود
لغت نامه دهخدا
(رِ)
نیکلا. نقاش فرانسوی، مولد پاریس (1690-1743م.)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
ژان ماری آنتوان دو. طبیعی دان و سیاستمدار فرانسوی مولد ’سن آندره دوکوبزاک’ (1842-1919م.)
لغت نامه دهخدا
نام موضعی به اندلس (الحلل السندسیه ج 2 ص 282)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اسکنه
تصویر اسکنه
وسیله ای که نجاران با آن چوب را سوراخ میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسکنه
تصویر اسکنه
از اقسام پیوند برای اصلاح درخت و مرغوب ساختن میوه آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسکنه
تصویر اسکنه
((اِ کِ نِ))
ابزاری فلزی که نجّاران چوب را به وسیله آن سوراخ می کنند، بیرم
فرهنگ فارسی معین
مرتع و چشمه ای در اطراف روستای کوهپر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی