منسوب به اندر که دهی است قریب حلب. ج، اندریّون و قول عمرو بن کلثوم: الاهبی بصحنک فاصبحینا و لاتبقی خمور الاندرینا نسب الخمرالی اهل القریه، ای خمورالاندریین فاجتمعت ثلاث یأات فخففها ضرورهً او جمع الاندری اندرون کما قال الاشعرون و الاعجمون. (منتهی الارب). منسوب به اندر که دهی است از حلب. ج، اندرون و اندریون و اندریین. (ناظم الاطباء).
منسوب به اندر که دهی است قریب حلب. ج، اَندَریّون و قول عمرو بن کلثوم: الاهبی بصحنک فاصبحینا و لاتبقی خمور الاندرینا نسب الخمرالی اهل القریه، ای خمورالاندریین فاجتمعت ثلاث یأات فخففها ضرورهً او جمع الاندری اندرون کما قال الاشعرون و الاعجمون. (منتهی الارب). منسوب به اندر که دهی است از حلب. ج، اندرون و اندریون و اندریین. (ناظم الاطباء).
شهری است بزرگ بهندوستان و از پادشایی دهم است بر کران دریا. (حدود العالم) (از یادداشت مولف). در حدود العالم (چ دانشگاه) اندراس است. و رجوع به اندراس شود
شهری است بزرگ بهندوستان و از پادشایی دهم است بر کران دریا. (حدود العالم) (از یادداشت مولف). در حدود العالم (چ دانشگاه) اندراس است. و رجوع به اندراس شود
مرکّب از: حرف لا و صیغۀ متکلم وحدۀ ادری، به معنی ندانم، نمیدانم. و آن کلمه ای است که در عقب بیتی یاقطعه ای از شعر گذارند آنگاه که گوینده را ندانند
مُرَکَّب اَز: حرف لا و صیغۀ متکلم وحدۀ اَدری، به معنی ندانم، نمیدانم. و آن کلمه ای است که در عقب بیتی یاقطعه ای از شعر گذارند آنگاه که گوینده را ندانند
نام شهر و بندری در دانمارک واقع در سرزمین ژوتلان شرقی و کنار رود خانه گودنا. این شهر دارای 40100 تن سکنه و کارخانه های صنعتی مختلف و فراوانی میباشد و کشتی های کوچک از طریق رود خانه مزبور کالاهای بازرگانی به این شهر می آورد. (از لاروس) (قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام شهر و بندری در دانمارک واقع در سرزمین ژوتلان شرقی و کنار رود خانه گودنا. این شهر دارای 40100 تن سکنه و کارخانه های صنعتی مختلف و فراوانی میباشد و کشتی های کوچک از طریق رود خانه مزبور کالاهای بازرگانی به این شهر می آورد. (از لاروس) (قاموس الاعلام ترکی ج 3)
دهی است از بخش حومه شهرستان قوچان با 189 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) ، سرنگون آویخته، آرزو و حاجتمندی. (برهان قاطع). و رجوع به اندروا و اندرواج و اندروای شود
دهی است از بخش حومه شهرستان قوچان با 189 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) ، سرنگون آویخته، آرزو و حاجتمندی. (برهان قاطع). و رجوع به اندروا و اندرواج و اندروای شود