معنی دادرسی
دادرسی
احقاق
تصویر دادرسی
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با دادرسی
دادرسی
دادرسی
به داد کسی رسیدن، به دادخواهی دادخواه رسیدگی کردن، محاکمه
فرهنگ فارسی عمید
دادرسی
دادرسی
به داد مظلوم رسیدن، رسیدگی به دادخواهی دادخواه، محاکمه
فرهنگ فارسی معین
دادرسی
دادرسی
عمل دادرس. قضاء، محاکمه.
- دیوان دادرسی دارائی، دیوان محاکمات مالیه
لغت نامه دهخدا
دادرسی
دادرسی
بازپرسی، داوری، قضاوت، محاکمه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
داد رسی
داد رسی
به داد مظلوم رسیدن، رسیدگی به داد خواهی دادخواه محاکمه محاکمه
فرهنگ لغت هوشیار
دادپرسی
دادپرسی
عمل دادپرس، دادخواهی
فرهنگ فارسی عمید
دادپرسی
دادپرسی
عمل دادپرس. دادخواهی
لغت نامه دهخدا
دادرس
دادرس
قاضی
فرهنگ واژه فارسی سره
دادرس
دادرس
آنکه به داد مظلوم رسد، کسی که به دادخواهی رسیدگی کند. داور قاضی نشسته
فرهنگ لغت هوشیار