- لانبر
- فرانسوی جولاهه دریایی
معنی لانبر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آستون
لت انبار، پرخور، شکم پرست، لت انبان
لت انبار: بر دل مکن مسلط گفتار هر لتنبر هرگز کجا پسندد افلاک جز ترا سر. (شاکر بخاری لفااق. 132)
آلت فلزی دو شاخه که با آن آتش را بردارند
کفل، سرین، فربه، قوی هیکل، لمتر، لنبک، لبه
مردم قوی هیکل و فربه و گنده و نا هموار بمعنی کفل و سرین هم گویند
وسیلۀ فلزی دوشاخه با دو فک که با آن آتش یا چیز دیگر را برگیرند
فرانسوی هزاره ازاره ازاره دیوار