جدول جو
جدول جو

معنی لالند - جستجوی لغت در جدول جو

لالند(لَ / لِ)
نام کرسی بخش از ولایت برژراک در ایالت دردنی به فرانسه. دارای راه آهن و 2005 تن سکنه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لالنگ
تصویر لالنگ
طعامی که مردم فقیر از مهمانی ها با خود ببرند، نان پارۀ گدایی، برای مثال پاره های نان و لالنگ و طعام / در میان کوی یابد خاص و عام (مولوی - ۴۶۶)
فرهنگ فارسی عمید
(لُ جِ)
دهی از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بهبهان. در 12هزارگزی شمال باختری بهبهان و 12 هزارگزی شمال شوسۀ بهبهان به اهواز واقع است. موقع جغرافیائی آن دشت گرم سیر مالاریائی است. 498 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و چشمه، محصول آن غلات، برنج، حبوبات، کنجد، پشم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
زله و آن طعامی است که مردم فرومایه از مهمانیها بردارند و نان پاره های گدائی را نیز گویند. (برهان). نان پاره و طعامهائی که گدایان از مهمانیها و سفره ها جمع کنند. زله و پس خورده. (غیاث) :
مرثیه سازم که مردی شاعرم
تا از اینجا برگ و لالنگی برم.
مولوی.
پاره های نان و لالنگ طعام
در میان کوی یابد خاص و عام.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(فَ)
ریسمان (اعم از پنبه و غیره). در گیلکی امروز هم متداول است
لغت نامه دهخدا
ژزف ژ رم دو، منجم و هیوی فرانسوی، مولد بورگ (1807 - 1732)
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ)
نام قدیمی مجمع الجزایر فنلاند در بالتیک. سکنۀ آن 30000 تن است. و امروزه اهونانمو گویند
لغت نامه دهخدا
دپارتمان د، نام دپارتمانی متشکل از قسمتی از گاسکنی، دارای دو آرندیسمان و 28 کانتون و 334 کمون و 257186 تن سکنه
نام منطقۀ ریگزار و بالخصوص باطلاقی در جنوب شرقی فرانسه میان اقیانوس اطلس و گارن و تپه های آرمانیاک و آدور
لغت نامه دهخدا
لند، آلت تناسل باشد به زبان هندی، (اوبهی)
لغت نامه دهخدا
طعامی است که مردم فرومایه در مهمانیها بردارند زله: مرثیه سازم که مرد شاعرم تا از ینجا برگ و لالنگی برم. (مثنوی نیک. 318: 6)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لالنگ
تصویر لالنگ
((لَ))
نان پاره گدایی، غذایی که آدم های فقیر از مهمانی ها با خود ببرند
فرهنگ فارسی معین
چادرشب، پارچه ای برای بستن رختخواب
فرهنگ گویش مازندرانی