جدول جو
جدول جو

معنی لالنگ

لالنگ((لَ))
نان پاره گدایی، غذایی که آدم های فقیر از مهمانی ها با خود ببرند
تصویری از لالنگ
تصویر لالنگ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لالنگ

لالنگ

لالنگ
طعامی که مردم فقیر از مهمانی ها با خود ببرند، نان پارۀ گدایی، برای مِثال پاره های نان و لالنگ و طعام / در میان کوی یابد خاص و عام (مولوی - ۴۶۶)
لالنگ
فرهنگ فارسی عمید

لالنگ

لالنگ
طعامی است که مردم فرومایه در مهمانیها بردارند زله: مرثیه سازم که مرد شاعرم تا از ینجا برگ و لالنگی برم. (مثنوی نیک. 318: 6)
فرهنگ لغت هوشیار

لالنگ

لالنگ
زله و آن طعامی است که مردم فرومایه از مهمانیها بردارند و نان پاره های گدائی را نیز گویند. (برهان). نان پاره و طعامهائی که گدایان از مهمانیها و سفره ها جمع کنند. زله و پس خورده. (غیاث) :
مرثیه سازم که مردی شاعرم
تا از اینجا برگ و لالنگی برم.
مولوی.
پاره های نان و لالنگ طعام
در میان کوی یابد خاص و عام.
مولوی
لغت نامه دهخدا

بالنگ

بالنگ
نوعی از ترنج میباشد که بسیار شیرین و نازک و با آن مربا میسازند
بالنگ
فرهنگ لغت هوشیار

بالنگ

بالنگ
میوه ای از خانوادۀ مرکبات، باتس، باتو، ترنج، اترج، نوعی خیار کشیده
بالنگ
فرهنگ فارسی عمید

لولنگ

لولنگ
لولهنگ خانه. جایی که لولهنگها را در آنجا گذارند آفتابه خانه لولهین خانه
فرهنگ لغت هوشیار