جدول جو
جدول جو

معنی لافیس - جستجوی لغت در جدول جو

لافیس
نام دیوی است که در نماز وسوسه کند و به این معنی بجای حرف ثالث قاف هم به نظر آمده است، (برهان) (آنندراج)، رجوع به لاقیس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بقلهالحمقاء است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
نام شهری، گزنفون گوید کورش پس از جنگ با کرزوس و شکست دادن وی پس از عقد معاهده به دسته ای از سپاهیان سنگین اسلحۀ مصری که مردانه حرب و مقاومت کرده بودند شهرهائی در صفحات علیا داد که هنوز (زمان کزنفون) به شهرهای مصری معروفند و علاوه بر آن لاریس و سیل لن را که در نزدیکی سیمه و به مسافت کمی از دریاست بدانها بخشید و این محلها امروز هم در تصرف اعقاب مصریان است، (ایران باستان ج 1 ص 362)
لغت نامه دهخدا
لافیس، (برهان)، نام دیوی که در نماز به خاطر وسوسه اندازد، (غیاث) :
تو گوئی که عفریت لاقیس بود
به زشتی نمودار ابلیس بود،
سعدی،
در همه روم و شام چون کفر ابلیس و فسق لاقیس چنان مجهور شده است، (زیدری)
لغت نامه دهخدا
ژاک، از محاسبین فرانسه، مولد بایون (1767-1844م،)، وی در انقلاب 1830 میلادی سهمی بسزا داشت
لغت نامه دهخدا
(فُ)
اگوست نمپار دوکمن دوک دو، مورخ فرانسوی. مولد دی یپ به سال 1878م. عضو آکادمی فرانسه
هانری نمپاردوکمن دوک دو. کاپیتن فرانسوی. مولد لافرس. (1678-1582)
لغت نامه دهخدا
(پِل ل)
نام کرسی بخش از ولایت برژ راک در ایالت دردنی نزدیک دردنی. دارای 1068 تن سکنه است
لغت نامه دهخدا
نام چند تن از زنان معروف یونانی، (قرن پنجم قبل از میلاد)
لغت نامه دهخدا
نام جزیره معظمی از جزایر دریای هند و گویند شجر وقواق (درختی خرافی) در نخستین جزیره آن روید، حکیم اسدی در مثنوی گوید:
سه هفته چو راندند دل شادکام
به کوهی رسیدند لانیس نام
جزیره به پهنای کشور سرش
همه بیشه وقواق بود از برش،
لغت نامه دهخدا
لافزن، که گوید و نکند، که نازد و فخر آرد بچیزی که ندارد، صلف، متصلّف، مطرمذ، طرماذ، طرمذار:
آمد اندر انجمن آن طفل خرد
آبروی مرد لافی را ببرد،
مولوی،
از سر و رو تابد ای لافی غمت،
مولوی،
لعماظ، مرد لافی، طرماذ، مرد لافی، رجل متصلف، مرد لافی، عنظوان، ساحر لافی و برانگیزنده، (منتهی الارب) (در تاج العروس الساحرالمعتری)
لغت نامه دهخدا
(فُ)
آنتوان دو. شاعر تراژیک مؤلف ’مانیلو’. مولد پاریس (1653-1708 میلادی)
شارل دو. مصور تاریخ فرانسه. مولد پاریس (1636-1716 میلادی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لاریس
تصویر لاریس
لارقس
فرهنگ لغت هوشیار
دیو نماز در برهان لافیس آمده و پارسی است وسوسه کننده ببدی اندازنده
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه خودستایی کند: آمد اندر انجمن آن طفل خرد آبروی مرد لافی را ببرد. (مثنوی نیک. 43: 3)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاقیس
تصویر لاقیس
وسوسه کننده
فرهنگ فارسی معین