جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لاقیس

لاقیس

لاقیس
دیو نماز در برهان لافیس آمده و پارسی است وسوسه کننده ببدی اندازنده
فرهنگ لغت هوشیار

لاقیس

لاقیس
لافیس، (برهان)، نام دیوی که در نماز به خاطر وسوسه اندازد، (غیاث) :
تو گوئی که عفریت لاقیس بود
به زشتی نمودار ابلیس بود،
سعدی،
در همه روم و شام چون کفر ابلیس و فسق لاقیس چنان مجهور شده است، (زیدری)
لغت نامه دهخدا

لاقید

لاقید
بی قید سهل انگار بی اعتنا. یا لاقیدی. بی قیدی سهل انگاری. بی پروا، بی بند و بار، بی بند و بار
فرهنگ لغت هوشیار

قاقیس

قاقیس
ابن صعصعه بن ابی الحریف، محدث است، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

لاریس

لاریس
نام شهری، گزنفون گوید کورش پس از جنگ با کرزوس و شکست دادن وی پس از عقد معاهده به دسته ای از سپاهیان سنگین اسلحۀ مصری که مردانه حرب و مقاومت کرده بودند شهرهائی در صفحات علیا داد که هنوز (زمان کزنفون) به شهرهای مصری معروفند و علاوه بر آن لاریس و سیل لن را که در نزدیکی سیمه و به مسافت کمی از دریاست بدانها بخشید و این محلها امروز هم در تصرف اعقاب مصریان است، (ایران باستان ج 1 ص 362)
لغت نامه دهخدا

لاقید

لاقید
مُرَکَّب اَز: لا، نه + قید، بند، بی قید. سهل انگار. لاابالی. بی اعتنا
لغت نامه دهخدا