شادی خوار، شادمان، خوشحال، برای مثال باده شناس مایۀ شادی و خرّمی / بی باده هیچ جان نشد از مایه شادخوار (مسعودسعد - ۵۴۲)، تو شادی کن ار شادخواران شدند / تو با تاجی ار تاج داران شدند (نظامی۵ - ۹۱۰)، خوش گذران، برای مثال به پیری و به خواری بازگردد / به آخر هر جوان و شاد خواری (ناصرخسرو - ۵۰۲)، شراب خوار
شادی خوار، شادمان، خوشحال، برای مِثال باده شناس مایۀ شادی و خرّمی / بی باده هیچ جان نشد از مایه شادخوار (مسعودسعد - ۵۴۲)، تو شادی کن ار شادخواران شدند / تو با تاجی ار تاج داران شدند (نظامی۵ - ۹۱۰)، خوش گذران، برای مِثال به پیری و به خواری بازگردد / به آخر هر جوان و شاد خواری (ناصرخسرو - ۵۰۲)، شراب خوار
کرکس، پرنده ای درشت با منقار قوی، گردن بدون پر، بال های بلند و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، ورکاک، مردارخوٰار، دالمن، نسر، دال، کلمرغ، شیرگنجشک، دژکاک جانوری که لاشۀ جانوران دیگر را بخورد کنایه از کسی که مال و ثروت دیگری را به زور تصاحب کند
کَرکَس، پرنده ای درشت با منقار قوی، گردن بدون پر، بال های بلند و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، وَرکاک، مُردارخوٰار، دالمَن، نَسر، دال، کَلمُرغ، شیرگُنجِشک، دَژکاک جانوری که لاشۀ جانوران دیگر را بخورد کنایه از کسی که مال و ثروت دیگری را به زور تصاحب کند
نام صحرایی. بین راه اصفهان و شیراز:... شاه شجاع نیز از این طرف بسر راه لشکر آمد و در صحرای چاشت خوار فریقین را ملاقات افتاد. (تاریخ گزیده چ لندن ص 706)
نام صحرایی. بین راه اصفهان و شیراز:... شاه شجاع نیز از این طرف بسر راه لشکر آمد و در صحرای چاشت خوار فریقین را ملاقات افتاد. (تاریخ گزیده چ لندن ص 706)
خوشحال و فرحناک. (فرهنگ جهانگیری). نیکبخت. عیاش. (ناظم الاطباء). گذرانندۀ معاش بی زحمت و کدورت و تنگی. (برهان قاطع) : زین سو سپه توانگر و زان سو خزینه پر و اندر میان رعیت خشنود و شادخوار. فرخی (از فرهنگ جهانگیری). دشمنانت مستمند و مبتلا و ممتحن دوستانت شادمان و شادکام و شادخوار. فرخی (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). تو شادخوار و شاد کام و شادمان و شاددل بدخواه تو غلطیده اندر پای پیل پوستین. فرخی. مستی کنی و باده خوری سال و سالیان شکر گزی و نوش مزی شاد و شادخوار. منوچهری. به پیری و بخواری باز گردد به آخر هر جوان شاد خواری. ناصرخسرو. تو ملک هم کوه احسانی و هم دریای جود چه عجب گر کس ز نزدت باز گردد شادخوار. اسدی. شادخوار از تو سلاطین و ترا گشته مطیع نوش خوار از تو رعایا و ترا گفته دعا. ابوالفرج رونی. تا بر نشاط مجلس سلطان ابوالملوک باشیم شادمان و نشینیم شادخوار. مسعودسعد. به روی خوبان دلشاد و شادخوار بزی که در حقیقت دلشاد و شادخوار تویی. مسعودسعد. باده شناس مایۀ شادی و خرمی بی باده هیچ جان نشد از مایه شادخوار. مسعودسعد. رایتت منصور و تیغت تیز و ملکت مستقیم دولتت پیروز و بختت نیک و طبعت شاد خوار. امیرمعزی (از آنندراج). عزیز باد هر آنکس که روز و شب خواهد گشاده طبع و تن آسان و شادخوار اورا. عبدالواسع جبلی (از آنندراج). دشمن شادخوار بسیار است دوستی غمگسار بایستی. عمادی شهریاری. گر بگهر بازرفت جان براهیم احمد مختار شادخوار بماناد. خاقانی. تو شادی کن ار شادخواران شدند تو با تاجی ار تاجداران شدند. نظامی. ز سرسبزی او جهان شادخوار جهان را ز چندین ملک یادگار. نظامی. شراب خورد نهان از رقیب شب همه شب ز بامداد خوش و شادخوار می آید. کمال الدین اسماعیل (از فرهنگ نظام). کامم از تلخی غم چون زهر گشت بانگ نوش شادخواران یاد باد. حافظ. ، زنان مطربه و فاحشه را گویند. (فرهنگ جهانگیری) : جهان چون شادخواری بود لیکن بماند آن شادخوار اکنون ز شادی. ناصرخسرو (از فرهنگ جهانگیری). ، شرابخواره. (فرهنگ جهانگیری). کسی که بی اغیار شراب خورد. (شرفنامۀ منیری). میخوارۀ بی ترس و بیم. (برهان قاطع). شخصی که بی مدّعی باده خورد. (فرهنگ خطی) : آن شنبلید کفته چو رخسار دردمند وان ارغوان شکفته چو رخسار شادخوار. قطران (از انجمن آرای ناصری). در بوستان نهند به هر جای مجلسی چون طبع عیش پرور، چون جان شادخوار. ازرقی (از فرهنگ جهانگیری)
خوشحال و فرحناک. (فرهنگ جهانگیری). نیکبخت. عیاش. (ناظم الاطباء). گذرانندۀ معاش بی زحمت و کدورت و تنگی. (برهان قاطع) : زین سو سپه توانگر و زان سو خزینه پر و اندر میان رعیت خشنود و شادخوار. فرخی (از فرهنگ جهانگیری). دشمنانت مستمند و مبتلا و ممتحن دوستانت شادمان و شادکام و شادخوار. فرخی (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). تو شادخوار و شاد کام و شادمان و شاددل بدخواه تو غلطیده اندر پای پیل پوستین. فرخی. مستی کنی و باده خوری سال و سالیان شکر گزی و نوش مزی شاد و شادخوار. منوچهری. به پیری و بخواری باز گردد به آخر هر جوان شاد خواری. ناصرخسرو. تو ملک هم کوه احسانی و هم دریای جود چه عجب گر کس ز نزدت باز گردد شادخوار. اسدی. شادخوار از تو سلاطین و ترا گشته مطیع نوش خوار از تو رعایا و ترا گفته دعا. ابوالفرج رونی. تا بر نشاط مجلس سلطان ابوالملوک باشیم شادمان و نشینیم شادخوار. مسعودسعد. به روی خوبان دلشاد و شادخوار بزی که در حقیقت دلشاد و شادخوار تویی. مسعودسعد. باده شناس مایۀ شادی و خرمی بی باده هیچ جان نشد از مایه شادخوار. مسعودسعد. رایتت منصور و تیغت تیز و ملکت مستقیم دولتت پیروز و بختت نیک و طبعت شاد خوار. امیرمعزی (از آنندراج). عزیز باد هر آنکس که روز و شب خواهد گشاده طبع و تن آسان و شادخوار اورا. عبدالواسع جبلی (از آنندراج). دشمن شادخوار بسیار است دوستی غمگسار بایستی. عمادی شهریاری. گر بگهر بازرفت جان براهیم احمد مختار شادخوار بماناد. خاقانی. تو شادی کن ار شادخواران شدند تو با تاجی ار تاجداران شدند. نظامی. ز سرسبزی او جهان شادخوار جهان را ز چندین ملک یادگار. نظامی. شراب خورد نهان از رقیب شب همه شب ز بامداد خوش و شادخوار می آید. کمال الدین اسماعیل (از فرهنگ نظام). کامم از تلخی غم چون زهر گشت بانگ نوش شادخواران یاد باد. حافظ. ، زنان مطربه و فاحشه را گویند. (فرهنگ جهانگیری) : جهان چون شادخواری بود لیکن بماند آن شادخوار اکنون ز شادی. ناصرخسرو (از فرهنگ جهانگیری). ، شرابخواره. (فرهنگ جهانگیری). کسی که بی اغیار شراب خورد. (شرفنامۀ منیری). میخوارۀ بی ترس و بیم. (برهان قاطع). شخصی که بی مدّعی باده خورد. (فرهنگ خطی) : آن شنبلید کفته چو رخسار دردمند وان ارغوان شکفته چو رخسار شادخوار. قطران (از انجمن آرای ناصری). در بوستان نهند به هر جای مجلسی چون طبع عیش پرور، چون جان شادخوار. ازرقی (از فرهنگ جهانگیری)
خواب لاشخور: پریشانی و اضطراب تعداد زیادی لاشخور: به یک بیماری طولانی مبتلا می شوید و خطر مرگ شما را تهدید خواهد کرد یک لاشخور درحال پاره کردن طعمه اش: مشکلات و نگرانی شما برطرف می شود. یک لاشخور مرده: شما پیشرفت خواهید کرد ولی شانس نخواهید داشت یک لاشخور را می کشید: بردشمنان خطرناک غلبه خواهید کرد. - کتاب سرزمین رویاها ۱ـ اگر صدای لاشخوری را در خواب بشنوید، حاکی از آن است که رسوایی و ننگی قدیمی را به رخ شما خواهند کشید و از این طریق قصد آن دارند که به شما صدمه هایی بزنند. ۲ـ اگر خواب ببینید لاشخوری روی ریل راه آهن نشسته است، نشانه تصادف و زیانهای مالی است، اما اگر خواب ببینید به لاشخورها نزدیک می شوید و آنها پرواز می کنند، نشانه آن است که از رسوایی که بین شما و دوستانتان رخ خواهد داد، نجات خواهید یافت. ۳ـ دیدن لاشخور در خواب، معمولاً نشانه سخنان بی اساس و بدگو یی ها است که شما را مضطرب و آشفته می سازد .
خواب لاشخور: پریشانی و اضطراب تعداد زیادی لاشخور: به یک بیماری طولانی مبتلا می شوید و خطر مرگ شما را تهدید خواهد کرد یک لاشخور درحال پاره کردن طعمه اش: مشکلات و نگرانی شما برطرف می شود. یک لاشخور مرده: شما پیشرفت خواهید کرد ولی شانس نخواهید داشت یک لاشخور را می کشید: بردشمنان خطرناک غلبه خواهید کرد. - کتاب سرزمین رویاها ۱ـ اگر صدای لاشخوری را در خواب بشنوید، حاکی از آن است که رسوایی و ننگی قدیمی را به رخ شما خواهند کشید و از این طریق قصد آن دارند که به شما صدمه هایی بزنند. ۲ـ اگر خواب ببینید لاشخوری روی ریل راه آهن نشسته است، نشانه تصادف و زیانهای مالی است، اما اگر خواب ببینید به لاشخورها نزدیک می شوید و آنها پرواز می کنند، نشانه آن است که از رسوایی که بین شما و دوستانتان رخ خواهد داد، نجات خواهید یافت. ۳ـ دیدن لاشخور در خواب، معمولاً نشانه سخنان بی اساس و بدگو یی ها است که شما را مضطرب و آشفته می سازد .