جدول جو
جدول جو

معنی آتشخوار

آتشخوار
خورنده آتش، شترمرغ، کنایه از آدم
تصویری از آتشخوار
تصویر آتشخوار
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آتشخوار

آبشخوار

آبشخوار
جایی از رود یا نهر یا حوض که از آن آب توان برداشت و خورد آبشخوار مشرب منهل آبخور، ظرف آبخوری، منزل مقام موطن، نصیب قسمت، سرنوشت
فرهنگ لغت هوشیار

آتشخواره

آتشخواره
خورنده آتش فرو برنده آتش به حلق، حرام خوار رشوه خوار، شتر مرغ (چه او را خورنده آتش دانند) ظلیم نعامه، سمندر قفس
فرهنگ لغت هوشیار

آتش خوار

آتش خوار
خورندۀ آتش، ویژگی جانوران افسانه ای که آتش در دهان داشتند، شترمرغ. زیرا قدما آن را خورندۀ آتش می دانستند، کنایه از ظالم، ستمکار، حرام خوار، ویژگی هر چیز مقاوم در برابر آتش
آتش خوار
فرهنگ فارسی عمید

آتش وار

آتش وار
مانند آتش. زود بالاگیرنده و زود فرونشیننده: اسکندر مردی بود که آتش وار سلطانی وی نیرو گرفت و بر بالا شد روزی چند سخت اندک و پس خاکستر شد. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا

آبشخوار

آبشخوار
آبشخور: التشریع، به آبشخوار آوردن. (زوزنی)
لغت نامه دهخدا