جدول جو
جدول جو

معنی لازوق - جستجوی لغت در جدول جو

لازوق
چسبنده چسبنده، مرهمی که بر جراحت گذارند تا موقعی که بهبود یابد: یا موضع رگ را بداروی لازوق وپشم خرگوش ببندند
فرهنگ لغت هوشیار
لازوق
چسبنده، مرهمی که بر جراحت گذارند تا موقعی که بهبود یابد
تصویری از لازوق
تصویر لازوق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لازق
تصویر لازق
دوسنده بر چسبنده چسبنده دوسنده لازب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزوق
تصویر لزوق
چسبدارو چسبدگی دوسندگی چسبیدن دوسیدن، چسبندگی دوسندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لازق
تصویر لازق
((زِ))
چسبنده
فرهنگ فارسی معین