- لاحظه
- مونث لاحظ - و - گوشه چشم مونث احظ جمع لواحظ
معنی لاحظه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نگاه کردن، توجه و خوش خویی با کسی، بررسی
دیدن نگاه کردن، یکدیگر را بگوشه چشم نگریستن، مراقبت کردن، مراعات کردن، نظر نگرش، مراقبت، مراعات: (... به جهت ملاحظه ساعت بشهر نیامد و در جانب شمالی شهر نزول کرد) (عالم آرا. چا. امیرکبیر 201) جمع ملاحظات، دیدن، نگاه و نظر
Consideration
consideração
rozważanie
рассмотрение
розгляд
overweging
Überlegung
consideración
considération
considerazione
विचार
পর্যালোচনা
pertimbangan
שׁוּרוּ
kuzingatia
การพิจารณา
اعتبارٌ
ملاحظہ
لاحق ها، ویژگی چیزهایی یا کسانی که بعد از چیز یا کس دیگر بیایند و به آن بپیوندند، جمع واژۀ لاحق
مونث لاحق، پساوند پسوند مزید موخر جمع لواحق
سال سخت مونث لاحس جمع لواحس
دریا، گیتی، خروس، آسیا
یک چشم به هم زدن، یک دم
چشم، نگرنده بدنبال چشم نگرنده، نگرنده: اسرار قلم در دل لوح آمده محفوظ مشتاق علی سر قلم را شده لاحظ. (مظفر علی شاه. مشتاقیه. بمبئی ص 113)
یکبار نگاه کردن بگوشه چشم، طرفه