جدول جو
جدول جو

معنی لاادیسه - جستجوی لغت در جدول جو

لاادیسه(کِ لِ)
شهری که سلوکیها در سرحد پارس (معلوم نیست کدام سرحد پارس) بنا کردند. (ایران باستان ج 3 ص 2115)
لغت نامه دهخدا
لاادیسه(اُ سِ)
نام شهری از جملۀ شصت شهر که سلکوس، به گفتۀ مورخین، بنا کرد و آن را به نام مادر خویش نامید و یکی از چهار شهر بزرگ سلوکیدا یعنی بزرگترین ایالت دولت سلوکی در مغرب بود سه شهر دیگر عبارت بودند از: انطاکیه، سلوکیه، پیه ری و آپام آ. بندر یا شهر لاادیسه در دامنۀ کوهی واقع بود که تاک بسیار داشت. (ایران باستان ج 3 ص 2063 و 2064 و 2112). رجوع به لاذقیه و لاتاکیه شود
لغت نامه دهخدا
لاادیسه(اُ سِ)
نام دختر مهرداد ششم. (ایران باستان ج 3 ص 2 ب 2149)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فرقه ای از سوفسطائیه که منکر اغلب بدیهیات هستند و جز پاره ای حقایق کاملاً روشن همه چیز را با شک و تردید تلقی می کنند. دربارۀ حصول علم و معرفت به اشیا و حقایق اعتقاد دارند که نمی توان در هیچ موردی از حاصل شدن علم اطمینان داشت. در قرن پنجم پیش از میلاد در یونان پیدا شدند
فرهنگ فارسی عمید
(ُا)
نام زن آنتیوخوس دوم که از طرف پدر خواهر وی بوده است. آنتیوخوس پس از صلح با بطلیموس فیلادلف پادشاه مصر دختر او را به حبالۀ نکاح آورد و لاادیس را با اینکه اولادی از او داشت از خود دور کرد. ولی از آنجا که آنتیوخوس بسیار عیاش و شهوت پرست و فاسدالاخلاق بود این زن بالاخره موفق شد که او را به طرف خود جلب و مسموم کند. (246 ق. م). پس از مرگ آنتیوخوس جنگ درونی به شدتی هر چه تمامتر در دولت سلوکی درگرفت و لاادیس و برنیس در سر تخت سلطنت با هم درافتادند. نفوذ زن اولی بیشتر بود چه او پسری داشت سلکوس نام که میتوانست بر تخت بنشیند ولی نیروی زن دوم بر زن اول میچربید چه اگر میتوانست فرصتی بدست آرد مصر به حمایت او می آمد. لاادیس موقع را مغتنم تشخیص داده به دشمن خود حمله کرد و اشخاصی را بر آن داشت که طفل را دزدیدند و مادر طفل نیفسرد و چندان قوت قلب نشان داد تا بهره مند گردید و قسمت محکم قصر را اشغال کرد بعد دشمن او چون موقع وی را متین و محکم دید از در دوستی درآمد و برنیس به سوگند او اطمینان کرد و در نتیجه به قتل رسید... ات ین بیزانسی بمناسبت ذکر مستعمراتی که آنتیوخوس بنا کرده بود گوید که مستعمره ای به اسم زنش نسا نام بود و مستعمرۀ دیگر به اسم خواهرش لاادیس نام. (ایران باستان ج 3 صص 2071- 2074)
نام مادر سلکوس اول ملقب به نیکاتور (فاتح) و همسر آنتیوخوس. یکی از سرداران نامی فیلیپ دوم مقدونی. لاادیس یا لاادیسه را بگفتۀ ژوستن (کتاب 15، بند4) افسانه ای است بدین گونه: آنتیوخوس شبی در خواب دید که آپلن (رب النوع آفتاب به عقیدۀ یونانیها) با زن او (لاادیس) هم بستر گردید و پس از آنکه نطفه بسته شد، او حلقه ای به زن داد که دارای نشان لنگر کشتی بود و به او گفت که این حلقه را به پسری که میبایست متولد شود بدهد. این خواب را معجزه تصور کردند، زیرا روز دیگر در بستر لائودیس حلقه ای با نشان مذکور یافتند و سلکوس وقتی که بدنیا آمد بر رانش نیز چنین نشانی داشت. بعد وقتی که اسکندر به آسیا میرفت لائودیس حلقه را به پسرش داده نژاد او را روشن ساخت. اعقاب او این نشان را در رانشان داشتند و آن را علامت خانواده میدانستند... (ایران باستان ج 3 ص 2053 و 2679)
نام خواهر سلکوس دوم (گالی نی کرس). این دختر را سلکوس چون دید از عهدۀ پادشاه پنت بر نمی آید موافق عادت دیرین سلوکیها به مهرداد دوم پنت داد تا بااین وصلت او را طرفدار خود گرداند. خواهر دیگرش زن آریارات کاپادوکیه بود. (ج 3 ایران باستان ص 2078)
دختر مهرداد دوم پادشاه پنت که آنتیوخوس سوم (کبیر) پس از بستن عقد اتحاد با مهرداد وی رابه زنی گرفت. (221 ق. م) (ایران باستان ج 3 ص 2080)
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ)
خایه دیس. رجوع به خایه دیس شود
لغت نامه دهخدا
(اَ ری یَ)
فرقه ای از سوفسطائیۀ قائلین به توقف در وجود هر چیز و علم به هر چیز. جرجانی گوید: هم الذین ینکرون العلم بثبوت شی ٔو لاثبوته و یزعمون انه شاک و شاک فی انه شاک و هلم جرا. (تعریفات). گروهی هستند از فرقۀ سوفسطائیه و شرح آن در ضمن معنی سوفسطائیه بیاید انشأالله تعالی. (کشاف اصطلاحات الفنون). شکاکین. (دزی). مرتابین
لغت نامه دهخدا
(اُ سِ)
مجموعۀ اشعاری دلکش است که آنرا مانند منظومۀ ایلیاد به اومیروس (همر) شاعر اوصافی یونان باستان نسبت کنند. این مجموعه از 24 منظومه ترکیب شده و از بازگشت اولیس بوطن پس از فتح ترزا حکایت کند. از این مجموعه اخلاق و آداب یونانیان قدیم را نیکو میتوان دریافت. (لغت نامۀ تمدن قدیم ذیل: ادیسا). و رجوع بایران باستان ص 19، 661 و 2071 شود
لغت نامه دهخدا
(ژُ دُ اُ سِ)
نام یکی از مبدعان در دین مسیح در قرن چهارم میلادی. وی روزگاری اسقف لاادیسه بوده است، از اینرو او را بدان شهر نسبت داده اند
لغت نامه دهخدا