جدول جو
جدول جو

معنی لاادامی - جستجوی لغت در جدول جو

لاادامی
(اُ)
نام زن پرتزیلاس. این مرد موافق افسانه های یونانی نخستین سپاهی یونانی بود که در لشکرکشی یونانیهابه آسیا برای جنک با ترووا پا به تروا گذارد و در این جنگ کشته شد. لاادامی زن وی از خدایان خواست شوهرخود را یک بار دیگر ببیند و هرمس رب ّالنوع پزشکان و داروسازان، او را بدین گیتی آورد ولی وی در دفعۀ دوم بزودی درگذشت و زنش نیز تقریباً بلافاصله بمرد. (ایران باستان ج 2 ص 1948)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لاابالی
تصویر لاابالی
بی قید و بی بند و بار، برای مثال لاابالی چه کند دفتر دانایی را؟ / طاقت وعظ نباشد سر سودایی را (سعدی۲ - ۳۱۶)، بی باک، بی پروا، با بی بند و باری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بادامی
تصویر بادامی
به شکل بادام مثلاً چشمان بادامی، ویژگی آنچه از بادام ساخته شود یا مغز بادام در آن به کار رفته باشد مثلاً نان بادامی، گز بادامی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاادری
تصویر لاادری
ناشناخته مثلاً شاعران لاادری، در فلسفه لاادریه
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
جامۀ خوش اسلوب که بر بدن چست و درست و راست آید. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
بصورت بادام: چشمان بادامی، چشمان بشکل بادام، ملوّز، ملوزه
لغت نامه دهخدا
(اَ)
مرکّب از: حرف لا و صیغۀ متکلم وحدۀ ادری، به معنی ندانم، نمیدانم. و آن کلمه ای است که در عقب بیتی یاقطعه ای از شعر گذارند آنگاه که گوینده را ندانند
لغت نامه دهخدا
(اَ ما)
ابوالقاسم سعدی گوید: موضعی است بحجاز، و قبر زهری عالم فقیه آنجاست و یاقوت گوید من آنرا نشناسم و در کتاب نصر آمده: ادامی از اعراض مدینه است و زهری آنجا نخلی غرس کرد. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
باک ندارم نمی ترسم، بی باک بی بند وبار بی پروا، لاابلی چکند دفتر دانایی را ک طاقت وعظ نباشد سرسودایی را. (سعدی. کلیات) یا لاابالی شدن، سهل انگار وبی قیدشدن، گرت با ما خوش افتاده است چون ما لااللی شو نه یاران مست برخیزند و تو مستور بنشینی. (سعدی) بی مبالات، سهل انگار، بی بند و بار، شل، بی التفات، نترس وبیباک، بی بند و بار
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به بادام. بصورت بادام: چشمان بادامی چشمان بشکل بادام، لوزینه لوزینج، لوزی (یعنی چهار ضلعی لوزی)، قسمی از حلویات نان بادامی، قالی هایی که در زمان قاجاریه در (سربند) بافته میشد نقشه آنهاشامل بوته های ترمه یی است. این بوته ها متن قالی را گرفته و از جهت شباهت به (گلابی) و (بادامی) معروف است. حاشیه آن نقشه ای از خطوط راه راه دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاابالی
تصویر لاابالی
((اُ))
در فارسی به معنای سهل انگار، بی قید. در عربی متکلم وحده از فعل مضارع (باک ندارم)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاادری
تصویر لاادری
((جمله فعلی، صیغه متکلم وحده))
نمی دانم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاابالی
تصویر لاابالی
بی بندوبار، بی سروپا
فرهنگ واژه فارسی سره
بی بندوبار، بی حمیت، بی غیرت، بیکار، لاقید، لش
فرهنگ واژه مترادف متضاد