جدول جو
جدول جو

معنی لااحصی - جستجوی لغت در جدول جو

لااحصی
غیر قابل شمارش، عجز بنده در به جا آوردن ثنای خداوند
تصویری از لااحصی
تصویر لااحصی
فرهنگ فارسی عمید
لااحصی(اُ)
مرکّب از: حرف لا و صیغۀ متکلم وحدۀ احصی، به معنی شمار نکنم. و اشارت است به حدیث نبوی ص: لااحصی ثناء علیک انت کما اثنیت علی نفسک، یعنی شمار نتوانم کرد صفات را بر تو، آنی که خود صفت کردی ذات خود را:
که خاصان در این ره فرس رانده اند
بلا احصی از تک فرو مانده اند.
سغدی.
نی من کیم و ثنا کدام است
لااحصی انبیا تمام است.
سعدی
لغت نامه دهخدا
لااحصی
شمار تنکنم نمی شمارم. توضیح اشاره بحدیث نبوی: لااحصی ثنا علیک انت کما اثنیت علی نفسک. (شمار نتوانم کرد صفات را بر تو تو آنی که خود وصف کردی ذات خود را) : که خاصان درین ره فرس رانده اند به لااحصی از تک فرو مانده اند. (سعدی. کلیات)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لاادری
تصویر لاادری
ناشناخته مثلاً شاعران لاادری، در فلسفه لاادریه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاتحصی
تصویر لاتحصی
بی شمار، بسیار
فرهنگ فارسی عمید
نعت فاعلی از لحی بمعانی پوست از درخت باز کردن و نکوهیدن کسی را، (از منتهی الارب)، پوست کن، پوست باز کننده
لغت نامه دهخدا
(اَصا)
فعل ماضی مفرد از مصدر احصاء: ثم بعثناهم لنعلم ای ّ الحزبین احصی لما لبثواامداً. (قرآن 12/18) ، پس برانگیختیم آنها را تا بدانیم کدام دو فرقه نگاه داشته مر آنچه ماندند از مدّت. (تفسیر ابوالفتوح رازی). و رجوع به احصاء شود، نواحی زمین
لغت نامه دهخدا
(یِ)
مصطفی. از شعرای عثمانی درقرن نهم هجری، از مردم سیروز. وی پس از تحصیل علوم متداوله رهسپار مصر گردید و... بعد از مدتی اقامت به در سعادت رفت و مورد نظر و اعتماد سمیز علی پاشا صدراعظم وقت قرار گرفت و پس از چندگاهی که مرجع خاص و عام بود بر اثر حسادت و تهمت کسان پاشا به وطن بازگشت و به سال 973 هجری قمری بمرد. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(حِ قی ی)
منسوب به لاحق
لغت نامه دهخدا
(اَ)
مرکّب از: حرف لا و صیغۀ متکلم وحدۀ ادری، به معنی ندانم، نمیدانم. و آن کلمه ای است که در عقب بیتی یاقطعه ای از شعر گذارند آنگاه که گوینده را ندانند
لغت نامه دهخدا
(صِ)
بی حاصل. بی فایده. بی سود
لغت نامه دهخدا
(حِ)
نعت فاعلی از لحص به معنی درآویختن در کار. (از منتتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یُ صا)
مرکّب از: لا + یحصی، بیشمار. که بشمار نیاید. رجوع به لاتحصی و هم رجوع به لاتعد و لاتحصی شود
لغت نامه دهخدا
(تُ صا)
که شمرده نشود. بی شمار. رجوع به لاتعد و لاتحصی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از لاحاصل
تصویر لاحاصل
بی حاصل بی فایده بی سود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لا تحصی
تصویر لا تحصی
به شمار نیایید بی شمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لا احصی
تصویر لا احصی
نشمارم شمار نکنم شما نتوانم کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاحی
تصویر لاحی
نکوهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاصی
تصویر لاصی
انگبین
فرهنگ لغت هوشیار
شمرده نشود بی شمار بسیار. توضیح غالبا بالااعد استعمال شود. بسیار و بی شمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لا یحصی
تصویر لا یحصی
بیشمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاادری
تصویر لاادری
((جمله فعلی، صیغه متکلم وحده))
نمی دانم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لایحصی
تصویر لایحصی
((یُ صا))
بی شمار، بی اندازه
فرهنگ فارسی معین