باک ندارم نمی ترسم، بی باک بی بند وبار بی پروا، لاابلی چکند دفتر دانایی را ک طاقت وعظ نباشد سرسودایی را. (سعدی. کلیات) یا لاابالی شدن، سهل انگار وبی قیدشدن، گرت با ما خوش افتاده است چون ما لااللی شو نه یاران مست برخیزند و تو مستور بنشینی. (سعدی) بی مبالات، سهل انگار، بی بند و بار، شل، بی التفات، نترس وبیباک، بی بند و بار
باک ندارم نمی ترسم، بی باک بی بند وبار بی پروا، لاابلی چکند دفتر دانایی را ک طاقت وعظ نباشد سرسودایی را. (سعدی. کلیات) یا لاابالی شدن، سهل انگار وبی قیدشدن، گرت با ما خوش افتاده است چون ما لااللی شو نه یاران مست برخیزند و تو مستور بنشینی. (سعدی) بی مبالات، سهل انگار، بی بند و بار، شل، بی التفات، نترس وبیباک، بی بند و بار
سرمدی. دائمی. ابدی: درهای همه ز عهد خالیست الا در تو که لایزالیست. نظامی. ، نعتی خدای تعالی را: فرد ازلی به ذوالجلالی حق ابدی به لایزالی. نظامی. راه خویش از خیال خالی کن عزم درگاه لایزالی کن. نظامی. ذات تو به نور لایزالی از شرک و شریک هر دو خالی. نظامی. بقدرت لایزالی هم در ساعت ابر از صحرای آن بادیه متقشع و متفرق گردد. (ترجمه محاسن اصفهان ص 37). می ده که گرچه گشتم نامه سیاه عالم نومید کی توان بود از لطف لایزالی. حافظ. به هر منزل که روآرد خدایا نگهدارش بلطف لایزالی. حافظ. حضرت لایزالی ایشان را کرامت کرده است. (انیس الطالبین ص 66)
سرمدی. دائمی. ابدی: درهای همه ز عهد خالیست الا در تو که لایزالیست. نظامی. ، نعتی خدای تعالی را: فرد ازلی به ذوالجلالی حق ابدی به لایزالی. نظامی. راه خویش از خیال خالی کن عزم درگاه لایزالی کن. نظامی. ذات تو به نور لایزالی از شرک و شریک هر دو خالی. نظامی. بقدرت لایزالی هم در ساعت ابر از صحرای آن بادیه متقشع و متفرق گردد. (ترجمه محاسن اصفهان ص 37). می ده که گرچه گشتم نامه سیاه عالم نومید کی توان بود از لطف لایزالی. حافظ. به هر منزل که روآرد خدایا نگهدارش بلطف لایزالی. حافظ. حضرت لایزالی ایشان را کرامت کرده است. (انیس الطالبین ص 66)
نام زن پرتزیلاس. این مرد موافق افسانه های یونانی نخستین سپاهی یونانی بود که در لشکرکشی یونانیهابه آسیا برای جنک با ترووا پا به تروا گذارد و در این جنگ کشته شد. لاادامی زن وی از خدایان خواست شوهرخود را یک بار دیگر ببیند و هرمس رب ّالنوع پزشکان و داروسازان، او را بدین گیتی آورد ولی وی در دفعۀ دوم بزودی درگذشت و زنش نیز تقریباً بلافاصله بمرد. (ایران باستان ج 2 ص 1948)
نام زن پُرتزیلاس. این مرد موافق افسانه های یونانی نخستین سپاهی یونانی بود که در لشکرکشی یونانیهابه آسیا برای جنک با ترووا پا به تروا گذارد و در این جنگ کشته شد. لاادُامی زن وی از خدایان خواست شوهرخود را یک بار دیگر ببیند و هرمس رب ّالنوع پزشکان و داروسازان، او را بدین گیتی آورد ولی وی در دفعۀ دوم بزودی درگذشت و زنش نیز تقریباً بلافاصله بمرد. (ایران باستان ج 2 ص 1948)
یکی از دهستانهای بخش چغلوندی شهرستان خرم آباد، این دهستان در شمال بخش واقع و از خاوربه دهستان ورکو، از جنوب به دهستان مال اسد، از باختر به رود خانه هرو و دهستان ده پیر، از شمال بکوه پونه و بخش سلسله محدود است، موقع طبیعی: کوهستانی و جلگه، سردسیر مالاریائی و قسمتی از دهستان در دامنۀ کوه واقع است، آب آن از رود خانه هرو و نهر و چشمه سارهای مختلف دیگر، مرتفعترین جبال در این دهستان کوههای ریمله، شیشه، سرنجه، قلعه لان و سیرماهی است، مراتع مرغوبی در این دهستان وجود دارد، این دهستان از 29 آبادی تشکیل گردیده، جمعیت آن در حدود 4926 تن است، وقرای مهم آن عبارتند: از تپه گچی، قله قربانی، چهاربرجی، مله قربانی و مختوای، ساکنین این دهستان از تیره های مختلفی می باشند که ریشه اصلی آنها طایفۀ مهم بیرانوند است، عده کثیری از اهالی در سیاه چادر سکونت دارند که برای تعلیف اغنام و احشام خود در حوالی ییلاق و قشلاق میروند، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
یکی از دهستانهای بخش چغلوندی شهرستان خرم آباد، این دهستان در شمال بخش واقع و از خاوربه دهستان ورکو، از جنوب به دهستان مال اسد، از باختر به رود خانه هرو و دهستان ده پیر، از شمال بکوه پونه و بخش سلسله محدود است، موقع طبیعی: کوهستانی و جلگه، سردسیر مالاریائی و قسمتی از دهستان در دامنۀ کوه واقع است، آب آن از رود خانه هرو و نهر و چشمه سارهای مختلف دیگر، مرتفعترین جبال در این دهستان کوههای ریمله، شیشه، سرنجه، قلعه لان و سیرماهی است، مراتع مرغوبی در این دهستان وجود دارد، این دهستان از 29 آبادی تشکیل گردیده، جمعیت آن در حدود 4926 تن است، وقرای مهم آن عبارتند: از تپه گچی، قله قربانی، چهاربرجی، مله قربانی و مختوای، ساکنین این دهستان از تیره های مختلفی می باشند که ریشه اصلی آنها طایفۀ مهم بیرانوند است، عده کثیری از اهالی در سیاه چادر سکونت دارند که برای تعلیف اغنام و احشام خود در حوالی ییلاق و قشلاق میروند، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)