- لائت
- تازی گشته از} لیت {فرانسوی شیر شیر نوشیدنی
معنی لائت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حفظ کردن، نگهداری کردن، نگهبانی کردن، حراست کردن
نگهبانی کردن، حفظ نگهبانی حمایت: (در کنف کلائت و حجر حمایت و حفظ ایشان پروریده و بالیده میگردد)، حراست و نگهبانی کردن
آنچه شبی بر آن گذشته باشد (از گوشت و نان و غیره) شب مانده بیات مقابل تازه. بنگرید به بیات
بسیار ملامت کننده، نکوهنده
غریونده ونگنده آوا دار
ازمیان رفته، ازدست رفته، فوت شده، نیست و نابود
نیست شونده، فوت کننده، گذشته
بخور و نمیر روزی اندک
منسوب به لای، حشو پارچه که میان ابره و آستر جامه از پنبه یا پشم یاموی یا پارچه قراردهند، نوعی بافته ابریشمین که در گجرات (هند) میبافتند و آن ساده یا رنگارنگ بود
نکوهنده سرزنشگر سرزنش کننده
شب نیک
لایق در فارسی آتاو خورند فرزام مکن ای روی نکو زشتی با عاشق خویش کز نکو رویان زشتی نبود فرزاما (دقیقی) هژیر (در لغت فرس برابر با نیکو آمده) شایسته سزاوار بی شکی آن کسی که بد کار است به جهنم درون سزاوار است (سنائی) در خور برازنده سزاوار شایسته در خور: سلجوق... شش پسر داشت همه سزاوار مهتری و لایق سروری، جمع لایقین. سزاوار، درخور
ترسو، بی تاب
شیرینی خواه، چسنده
لایح در فارسی آشکار هویدا، درخشان، پیدا شونده پیدا شونده، آشکار هویدا: او (امیرمنتصر) این قطعه - که آثار مردی از معانی آن ظاهر و لایح است - انشا کرد، درخشان
تشنه دور از آب
کسی که نزدیک به مردن است
آدم فقیر و بی چیز، بی سر و پا، ولگرد
لات و لوت: لات
لات و پات: بسیار فقیر و بی چیز، بی سر و پا، ولگرد
لات و لوت: لات
لات و پات: بسیار فقیر و بی چیز، بی سر و پا، ولگرد
نیست آنکه هیچ ندارد، سخت بی چیز، مردی سخت رذل، فقیر وبی چیز
فقیر، بی چیز، بی سر و پا، بی اصل و نسب، ولگرد، آسمان جل فقیر عور بی سروسامان
گل نرم و بدون شن و ماسه که آن را سیل یا رودخانه آورد