ده مخروبه ای است از دهستان کرانی شهرستان بیجار، واقع در 30هزارگزی جنوب خاوری حسن آباد سوگند و 1هزارگزی باختر رود خانه قزل اوزن. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
ده مخروبه ای است از دهستان کرانی شهرستان بیجار، واقع در 30هزارگزی جنوب خاوری حسن آباد سوگند و 1هزارگزی باختر رود خانه قزل اوزن. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
از درختان جنگلی که در جنگل های مرطوب می روید و بلندیش به چهار متر می رسد، برگ هایش تلخ و قابض است، برگ و پوست آن به سبب قابض بودن به شکل مرهم یا شیاف در بواسیر به کار می رود دمیر آغاجی، انجیلی، آسوندار، انجیلو، توئی
از درختان جنگلی که در جنگل های مرطوب می روید و بلندیش به چهار متر می رسد، برگ هایش تلخ و قابض است، برگ و پوست آن به سبب قابض بودن به شکل مرهم یا شیاف در بواسیر به کار می رود دَمیر آغاجی، اَنجیلی، آسوندار، اَنجیلو، توئی
دهی است از دهستان رحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه، سکنۀ آن 404 تن. آب آن از زرینه رود، لیلان و قنات. محصول آن غلات، حبوب، چغندر و کشمش. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان رحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه، سکنۀ آن 404 تن. آب آن از زرینه رود، لیلان و قنات. محصول آن غلات، حبوب، چغندر و کشمش. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار. در 5 هزارگزی شمال باختری حسن آباد سوگند و 12هزارگزی شمال آی قلعه سی واقع است. 440 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان، از قبیل قالیچه و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار. در 5 هزارگزی شمال باختری حسن آباد سوگند و 12هزارگزی شمال آی قلعه سی واقع است. 440 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان، از قبیل قالیچه و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از حومه بخش اسکو شهرستان تبریز، واقع در 14هزارگزی جنوب اسکو و 15هزارگزی شوسۀ تبریز به اسکو. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 326 تن است. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از حومه بخش اسکو شهرستان تبریز، واقع در 14هزارگزی جنوب اسکو و 15هزارگزی شوسۀ تبریز به اسکو. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 326 تن است. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغدکنان شهرستان هروآباد، در یکهزارگزی جنوب باختری آغ کند و 7هزارگزی شوسۀ میانه به زنجان واقع و کوهستانی و گرمسیر مالاریائی است، 139 تن سکنه دارد، آب آن از دو رشته چشمه، محصول آن غلات و حبوبات و سردرختی، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم و گلیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغدکنان شهرستان هروآباد، در یکهزارگزی جنوب باختری آغ کند و 7هزارگزی شوسۀ میانه به زنجان واقع و کوهستانی و گرمسیر مالاریائی است، 139 تن سکنه دارد، آب آن از دو رشته چشمه، محصول آن غلات و حبوبات و سردرختی، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم و گلیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
قیچا. آلتی که بوسیلۀ آن پارچه، کاغذ و اشیای دیگر را برند. (فرهنگ فارسی معین). مقراض. (آنندراج) (ناظم الاطباء). مقص. کازود. دوکارد: حکیم سوزنی آن تیز قیچی فطرت که بوده ابرۀ هزلش همیشه آسترم اگرچه در فن هزل از عبید افزون بود ولی ز هر دو به ادراک من زیاده ترم. ملا فوقی یزدی (از آنندراج). بعضی اصل این کلمه را قی چین (آلتی که قی شمع را می چیند) پنداشته اند، ولی این کلمه ترکی - مغولی است. (فرهنگ فارسی معین). - دم قیچی، خرده پارچه هایی که خیاط پس از برش لباس از پارچه جدا میکند و آنها قابل استفاده نیستند. (فرهنگ فارسی معین)
قیچا. آلتی که بوسیلۀ آن پارچه، کاغذ و اشیای دیگر را برند. (فرهنگ فارسی معین). مقراض. (آنندراج) (ناظم الاطباء). مقص. کازود. دوکارد: حکیم سوزنی آن تیز قیچی فطرت که بوده ابرۀ هزلش همیشه آسترم اگرچه در فن هزل از عبید افزون بود ولی ز هر دو به ادراک من زیاده ترم. ملا فوقی یزدی (از آنندراج). بعضی اصل این کلمه را قی چین (آلتی که قی شمع را می چیند) پنداشته اند، ولی این کلمه ترکی - مغولی است. (فرهنگ فارسی معین). - دم قیچی، خرده پارچه هایی که خیاط پس از برش لباس از پارچه جدا میکند و آنها قابل استفاده نیستند. (فرهنگ فارسی معین)