جدول جو
جدول جو

معنی قیمومیت - جستجوی لغت در جدول جو

قیمومیت
(قَ می یَ)
کلمه ای است مجعول بمعنی قیم بودن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به قیمومت شود
لغت نامه دهخدا
قیمومیت
کلمه ای است مجعول بمعنی قیم بودن
تصویری از قیمومیت
تصویر قیمومیت
فرهنگ لغت هوشیار
قیمومیت
((قَ یَّ))
قیم بودن، قائم بالذات بودن
تصویری از قیمومیت
تصویر قیمومیت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیمومت
تصویر دیمومت
دوام داشتن، دائم بودن، همیشه بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قیمومت
تصویر قیمومت
قیم بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
شامل همه بودن، همگانی بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قیومیت
تصویر قیومیت
قیوم بودن، قائم به ذات بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیمونیت
تصویر لیمونیت
نوعی اکسید آهن زرد رنگ که باعث زردی خاک یا سنگ می شود
فرهنگ فارسی عمید
(اَ تَ)
مسموم شدن. دچار عوارض ناشی از خوردن زهر یا تنفس هوای ناسازگار گردیدن.
- مسمومیت الکلی، دچار عوارض ناشی از شرب مواد الکلی شدن. داءالخمر
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جزیره ای است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
نوعی از گل است و آن را به عربی حجرالرخام گویند و آن مانند صفحه های رخام بودو سفید و خوشبوی میباشد و از آن بوی کافور می آید، چون تازه باشد آن را حجرالشغاف نیز گویند، (برهان)
لغت نامه دهخدا
(قَ مَ)
سرپرستی. قیمی. قیم بودن. (فرهنگ فارسی معین) : هنوز بعض کشورهای ضعیف تحت قیمومت دولتهای بزرگند. قیمومت مانند ’شیخوخت’ در هیچیک از منابعی که در دسترس ماست دیده نمیشود و اصلاً این وزن به اجوف یایی اختصاص دارد و حال آنکه قیمومت واوی است و از واوی فقط چهار کلمه آمده است (در عربی) : ’کینونت’، ’دیمومت’، ’هیعوعت’ و ’سیدودت’. (فرهنگ فارسی معین از حاشیۀ استادان محمد نورالحسن و محمد محیی الدین عبدالحمید و محمد الرفراف بر شرح رضی الدین بر شافیۀ ابن الحاجب چ قاهره 1358 هجری قمری ج 1 ص 152). از سوی دیگر ’قیمومیت’ هم که مستعمل است درست نیست. (فرهنگ فارسی معین) ، (اصطلاح حقوق) نوعی از ولایت است. در فرهنگ حقوقی آمده: ولایت بمعنی اخص (ولایت قهری) و آن ولایت پدر و جدپدری و وصی منصوب از طرف یکی از آنهاست بر طفل و برغیررشید و مجنون بشرطی که عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد. محجوری که به صفات بالا نباشد ولایت را نسبت به او قیمومت نامند. (فرهنگ حقوقی جعفری لنگرودی). راجع به قیمومت در هفت باب گفتگو میشود: 1- محجورینی که برای آنها نصب قیم میشود. 2- دادگاه صالح ونصب قیم. 3- تکالیف و اختیارات قیم. 4- نظارت دادستان در اعمال قیم. 5- مسئولیت. 6- عزل قیم. 7- پایان قیمومت. برای شرح این هفت رجوع به حقوق مدنی تألیف امامی ج 5 صص 283- 284 به بعد و قیمومیت شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
قیوم بودن. قائم بالذات بودن. (فرهنگ فارسی معین) : هرچه در عقل محال است، اﷲ بر آن قادر بر کمال است و در قدرت بی احتیال است، و در قیومیت بی گشتن حال است. (فرهنگ فارسی معین از کشف الاسرار ج 2 ص 507)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
کثرت، کلیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسمومیت
تصویر مسمومیت
در تازی نیامده مستوکی زهر مندی، زهر ناکی
فرهنگ لغت هوشیار
چون قیومی درتازی نیامده خودایستایی خود پایابی قیوم بودن قائم بالذات بودن: هر چه در عقل محالست الله بر آن قادر بر کمالست و در قدرت بی احتیالست و در قیمومیت بی گشتن حالست
فرهنگ لغت هوشیار
قیمومیت درتازی نیامده و از ساخته های فارسی گویان است سرپرستی للگی قیم بودن: هنوز بعض کشورهای ضعیف تحت قیمومت دولتهای بزرگند. توضیح قیمومت مانند شیخوخت در هیچیک از منابعی که در دسترس ماست دیده نمی شود و اصلا این وزن با جوف یابی اختصاص دارد و حال آنکه قیمومت واوی است و از واوی قفط چهار کلمه آمده است (در عربی) : کینونت دیمومت هیعوعت سیدودت (رجوع شود بذیلی که از طرف استادان محمد نور الحسن و محمد محیی الدین عبد الحمید و محمد الرفراف به شرح رضی الدین بر شافیه این الحجاب نوشته شده قاهر 1358 ج 1 ص 152) - از سوی دیگر قیمومیت هم که مستعمل است درست نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیمومت
تصویر دیمومت
دوام داشتن، همیشه بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیمومت
تصویر دیمومت
((دِ یا دَ مَ))
همیشه بودن، خلود، همیشگی، دوام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قیمومت
تصویر قیمومت
((ق مَ))
قیم بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
((عُ یَّ))
عمومی بودن، همگانی بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
همگانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قیومیت
تصویر قیومیت
سرپرستی
فرهنگ واژه فارسی سره
وصایت، وکالت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
Commonness, Generality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
commun, généralité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
общность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
Allgemeinheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
загальність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
powszechność, ogólność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
comum, generalidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
común, generalidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
comune, generalità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
algemeenheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عمومیت
تصویر عمومیت
सामान्यता
دیکشنری فارسی به هندی