جدول جو
جدول جو

معنی قیمومیت

قیمومیت((قَ یَّ))
قیم بودن، قائم بالذات بودن
تصویری از قیمومیت
تصویر قیمومیت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قیمومیت

قیمومیت

قیمومیت
کلمه ای است مجعول بمعنی قیم بودن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به قیمومت شود
لغت نامه دهخدا

قیمومت

قیمومت
قیمومیت درتازی نیامده و از ساخته های فارسی گویان است سرپرستی للگی قیم بودن: هنوز بعض کشورهای ضعیف تحت قیمومت دولتهای بزرگند. توضیح قیمومت مانند شیخوخت در هیچیک از منابعی که در دسترس ماست دیده نمی شود و اصلا این وزن با جوف یابی اختصاص دارد و حال آنکه قیمومت واوی است و از واوی قفط چهار کلمه آمده است (در عربی) : کینونت دیمومت هیعوعت سیدودت (رجوع شود بذیلی که از طرف استادان محمد نور الحسن و محمد محیی الدین عبد الحمید و محمد الرفراف به شرح رضی الدین بر شافیه این الحجاب نوشته شده قاهر 1358 ج 1 ص 152) - از سوی دیگر قیمومیت هم که مستعمل است درست نیست
فرهنگ لغت هوشیار

قیومیت

قیومیت
چون قیومی درتازی نیامده خودایستایی خود پایابی قیوم بودن قائم بالذات بودن: هر چه در عقل محالست الله بر آن قادر بر کمالست و در قدرت بی احتیالست و در قیمومیت بی گشتن حالست
فرهنگ لغت هوشیار

قیومیت

قیومیت
قیوم بودن. قائم بالذات بودن. (فرهنگ فارسی معین) : هرچه در عقل محال است، اﷲ بر آن قادر بر کمال است و در قدرت بی احتیال است، و در قیومیت بی گشتن حال است. (فرهنگ فارسی معین از کشف الاسرار ج 2 ص 507)
لغت نامه دهخدا