- قیل
- گفتار، گفتگو، جواب
معنی قیل - جستجوی لغت در جدول جو
- قیل
- گفتار، گفتگو
- قیل
- گفتگو، گفتار
قیل و قال: گفتگو، مباحثه، جنجال، سر و صدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سنگین
گران، سنگین
مانستن
زدوده شده، روشن زدوده شده جلا یافته مصقول، شمشیر زدوده
نیمه روز خوابیدن، پیروی کردن و مانندگی کردن، به پیروی کسی عملی کردن
گران، سنگین، کنایه از ویژگی کلمه ای که تلفظ آن دشوار باشد، کنایه از ویژگی کسی که صحبت او را ناخوش دارند
مرد زیرک و بسیار دانا، بزرگوار
زدوده و جلاداده شده
کشتن
سان واژه
زبان، گفت، پیمان، فرمایش، گفته
چیلان
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
غلام، بنده، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند حسینقلی، حسنقلی
تنداب
زیر، پایین
دامن کشان رفتن، دنبال، پائین
ران کجی کج بودن و دور بودن ران ها از هم
شاهدانه های چینی از گیاهان
فریز پنجه سبزه از گیاهان فریز فرزد نجم. مرغ، گیاهی است ازتیره گندمیان پنجه مرغ
پارسی تازی گشته گیل: مردم گیلان گروه، مردم زمانه، سده (قرن)، زانیچ (ملت)، نژاد صنفی از مردم گروه دسته، اهل یک زمان، قرن، جمع اجیال جیلان
قبیله، عشیره
قوه، توانائی
لشکر، سپاه، گروه سواران
آب بسیار که روان باشد
سدی که در عرض رودخانه برای صید ماهی با چوب سازند، جمع (بسیاق عربی) شیلات