جدول جو
جدول جو

معنی قیفی - جستجوی لغت در جدول جو

قیفی
منسوب به قیف، بشکل قیف، رجوع به قیف شود
لغت نامه دهخدا
قیفی
تگاوی
تصویری از قیفی
تصویر قیفی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قیچی
تصویر قیچی
وسیله ای با دو تیغۀ دسته دار برای بریدن کاغذ، پارچه و مانند آن
قیچی زدن (کردن): چیزی را با قیچی برش دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صیفی
تصویر صیفی
ویژگی محصولی که در تابستان به عمل می آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قیسی
تصویر قیسی
نوعی زردآلوی خوش طعم و درشت، خشک کردۀ این نوع زردآلو
فرهنگ فارسی عمید
(سَ فا)
رئیس و پیشوای ترسایان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
خدمت کردن نصرانی کلیسای را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قیسی
تصویر قیسی
نوعی از زرد آلو که خوش طعم است
فرهنگ لغت هوشیار
لیفی در فارسی تارچه ای، پیشندی پیشنیک منسوب به لیف: ساخته از لیف: کیسه لیفی، دارای لیف: کنف و کتان از نباتات لیفی هستند. تا نسج لیفی. بافتی که عناصر تشریحی اش بیشتر از الیاف بوجود آمده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیچی
تصویر قیچی
آلتی که بوسیله آن پارچه و کاغذ و اشیا دیگر را ببرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیحی
تصویر قیحی
درتازی نیامده چرکی پلشتی منسوب به قیح پلشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیری
تصویر قیری
در تازی نیامده گژفی زفتی گژفیک منسوب به قیر مربوط به قیر، سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیفی
تصویر کیفی
چونی، مقابل کمی
فرهنگ لغت هوشیار
قیسی بنگرید به قیسی یکی ازانواع زردالو که بسیار شیرین و مطبوع است و در اطراف دماوند فراوان است: دانه قیسی را اگر مغزش را تنها در زمین بکاری چیزی نروید. چون با پوست بهم بکاری بروید. پس دانستم که صورت نیز در کارست. نماز نیز در باطن است، زردآلوی خشک شده و برگه زردالو که به نام کشته و برگه نیز نامیده می شود، شفتالوی خشک شده، زردالویی که خشک کنند و مغز بادام یا هسته زردالوآگین و حشواو کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیطی
تصویر قیطی
گرمازارد بچه تابستانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرفی
تصویر قرفی
سرخرنگ آدمی سرخروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قافی
تصویر قافی
از پس رونده پیرو از پی رونده پیرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیفی
تصویر طیفی
لاتینی تازی گشته لویی پهن برگ از گیاهان لوئی پهن برگ
فرهنگ لغت هوشیار
زراعتی که در بهار و اول تابستان انجام گیرد و حاصلش در تابستان و اوائل پائیز بدست آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صیفی
تصویر صیفی
((صَ))
تابستانی، زراعتی که در بهار و اوایل تابستان کارهای مقدماتی آن انجام شود و حاصلش در تابستان و اوایل پاییز به دست آید مانند، خربزه، هندوانه، جمع صیفی جات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قافی
تصویر قافی
از پی رونده، پیرو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قیسی
تصویر قیسی
((قَ یا قِ یْ))
نوعی از زردآلو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قیچی
تصویر قیچی
((قِ))
ابزاری که به وسیله آن پارچه، کاغذ و اشیاء دیگر را می برند و دارای دو شاخه برنده است که از وسط به یکدیگر وصل شده اند، مقراض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کیفی
تصویر کیفی
((کِ یا کَ))
دارای شکل کیف، قابل گذاشتن در کیف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قیچی
تصویر قیچی
برشگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طیفی
تصویر طیفی
Spectral
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کیفی
تصویر کیفی
Qualitative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کیفی
تصویر کیفی
qualitativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از طیفی
تصویر طیفی
спектральный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از طیفی
تصویر طیفی
spektral
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کیفی
تصویر کیفی
qualitativ
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کیفی
تصویر کیفی
jakościowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از طیفی
تصویر طیفی
спектральний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کیفی
تصویر کیفی
качественный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از طیفی
تصویر طیفی
spektralny
دیکشنری فارسی به لهستانی