برهم دوزی تخته های کشتی و قیراندودگی درزهای آن. (منتهی الارب) (آنندراج). و برهم دوزی سوراخهای کشتی به لیف و قیراندود کردن درزهای آن. (اقرب الموارد) و قلافه اسم مصدر است. (منتهی الارب)
برهم دوزی تخته های کشتی و قیراندودگی درزهای آن. (منتهی الارب) (آنندراج). و برهم دوزی سوراخهای کشتی به لیف و قیراندود کردن درزهای آن. (اقرب الموارد) و قلافه اسم مصدر است. (منتهی الارب)
فال گرفتن از طیر. (منتهی الارب). زجر به پرندگان، و آن این است که به اعتبار نام و مسقط و صوت آنها بفال نیک یا بفال بد گرفته شود. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). از مرغ فال گرفتن، یعنی بنام آن یا به آواز آن و یا بخاصیت آن. و این حرام است و اگر اعتقاد کند، کافر گردد. (از کشاف اصطلاحات الفنون) ، بمعانی مصدر عیف است. (از منتهی الارب). رجوع به عیف شود
فال گرفتن از طیر. (منتهی الارب). زجر به پرندگان، و آن این است که به اعتبار نام و مسقط و صوت آنها بفال نیک یا بفال بد گرفته شود. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). از مرغ فال گرفتن، یعنی بنام آن یا به آواز آن و یا بخاصیت آن. و این حرام است و اگر اعتقاد کند، کافر گردد. (از کشاف اصطلاحات الفنون) ، بمعانی مصدر عَیف است. (از منتهی الارب). رجوع به عیف شود
نام زنی است که حاکم بردع و اندلس بود. (برهان). نام زنی بوده، حاکم بردع و آن بنوشابه مشهور است. (آنندراج) (انجمن آراء ناصری). قیدافه طبق روایات ملکۀ اندلس و معاصر اسکندر بود. (حاشیۀ برهان چ معین) : زنی بود در اندلس شهریار خردمند و با لشکری بیشمار جهانجوی و بخشنده قیدافه نام ز روز بهی یافته نام و کام. فردوسی (از حاشیۀ برهان چ معین). بادت سعادت ابد و هم به همتت قیدافۀ زمین و سر قیروان شده. خاقانی. رجوع به سبک شناسی ج 2 ص 138 شود
نام زنی است که حاکم بردع و اندلس بود. (برهان). نام زنی بوده، حاکم بردع و آن بنوشابه مشهور است. (آنندراج) (انجمن آراء ناصری). قیدافه طبق روایات ملکۀ اندلس و معاصر اسکندر بود. (حاشیۀ برهان چ معین) : زنی بود در اندلس شهریار خردمند و با لشکری بیشمار جهانجوی و بخشنده قیدافه نام ز روز بهی یافته نام و کام. فردوسی (از حاشیۀ برهان چ معین). بادت سعادت ابد و هم به همتت قیدافۀ زمین و سر قیروان شده. خاقانی. رجوع به سبک شناسی ج 2 ص 138 شود