جدول جو
جدول جو

معنی قَضَاء - جستجوی لغت در جدول جو

قَضَاء
قضاوت
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قضاء
تصویر قضاء
((قَ))
به جا آوردن، گزاردن، داوری کردن، حکم، فرمان، سرنوشت، تقدیر
فرهنگ فارسی معین
پری، یک برگه
دیکشنری عربی به فارسی
طاعون، اپیدمی
دیکشنری عربی به فارسی
وفاداری
دیکشنری عربی به فارسی
بی مغزی، حماقت، بی دقّتی، خرفت بودن
دیکشنری عربی به فارسی
تصمیم، وضوح
دیکشنری عربی به فارسی
جویدن، گاز گرفتن، گاز زدن، نیش زدن
دیکشنری عربی به فارسی
پاداش، پنالتی
دیکشنری عربی به فارسی
خشن بودن، کهنگی
دیکشنری عربی به فارسی
تیزبینی، هوش، هوشمندی، زیرکی، زرنگی، هوشیاری
دیکشنری عربی به فارسی
سرسبز، سبز
دیکشنری عربی به فارسی
کم نور بودن، نامرئی بودن
دیکشنری عربی به فارسی
چالاکی، حیله گری
دیکشنری عربی به فارسی
شرم، حیا
دیکشنری عربی به فارسی
فراخی، شکوه، زرق و برق، درخشندگی
دیکشنری عربی به فارسی
سفید برفی، سفید
دیکشنری عربی به فارسی
اجرا، عملکرد
دیکشنری عربی به فارسی
روشن کردن، نور
دیکشنری عربی به فارسی
صلاحیّت قضایی، مرجع قضایی
دیکشنری عربی به فارسی