دهی است از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، سکنۀ آن 62 تن، آب آن از چشمه، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا فرش و گلیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، سکنۀ آن 62 تن، آب آن از چشمه، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا فرش و گلیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد، سکنۀ آن 133 تن، آب آن از رود خانه مهاباد، محصول آن غلات، چغندر، توتون و حبوب، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد، سکنۀ آن 133 تن، آب آن از رود خانه مهاباد، محصول آن غلات، چغندر، توتون و حبوب، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
زنگار باشد و آن معروف است، کانی و عملی هر دو میباشد و بهترین آن کانی است و در مرهم ها به کار برند. (برهان). زنجار. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به قسیطویس شود
زنگار باشد و آن معروف است، کانی و عملی هر دو میباشد و بهترین آن کانی است و در مرهم ها به کار برند. (برهان). زنجار. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به قسیطویس شود
به لغت مصری گنجینه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). گنجینه. (برهان) (آنندراج) ، خانه خرد در خانه کلان بلغت اهل مصر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، کناره و حاشیه و سجافی که از ابریشم بافند. (ناظم الاطباء). قیطان. (آنندراج). رجوع به قیطان شود
به لغت مصری گنجینه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). گنجینه. (برهان) (آنندراج) ، خانه خرد در خانه کلان بلغت اهل مصر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، کناره و حاشیه و سجافی که از ابریشم بافند. (ناظم الاطباء). قیطان. (آنندراج). رجوع به قیطان شود
محلی برای استراحت اردو، لشکرگاه، اردو، (فرهنگ فارسی معین) : امرا و لشکریان که بر در سراپرده و قیتول پادشاهی جمع شده اند، اصلاً اثری از پادشاه نمی یابند، (فرهنگ فارسی معین از عالم آرا ص 834)
محلی برای استراحت اردو، لشکرگاه، اردو، (فرهنگ فارسی معین) : امرا و لشکریان که بر در سراپرده و قیتول پادشاهی جمع شده اند، اصلاً اثری از پادشاه نمی یابند، (فرهنگ فارسی معین از عالم آرا ص 834)
دهی است از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه، سکنۀ آن 344 تن. آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات، بادام، حبوب و کرچک. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه، سکنۀ آن 344 تن. آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات، بادام، حبوب و کرچک. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد، سکنۀ آن 150 تن. آب آن از هفت چشمه و رود خانه کفرآور. محصول آن غلات، پنبه، توتون و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. مردم این ده از طایفۀ مینشی هستند که در همان دهستان کفرآور تغییر محل میدهند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد، سکنۀ آن 150 تن. آب آن از هفت چشمه و رود خانه کفرآور. محصول آن غلات، پنبه، توتون و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. مردم این ده از طایفۀ مینشی هستند که در همان دهستان کفرآور تغییر محل میدهند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان چایپارۀ بخش قره ضیاالدین شهرستان خوی، سکنۀ آن 501 تن. آب آن ازآغ جای. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد. این ده در دو محل بفاصله 7500 گز قرار گرفته و بنام قورول بالا و پایین مشهور است. سکنۀ قورول پائین 136 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان چایپارۀ بخش قره ضیاالدین شهرستان خوی، سکنۀ آن 501 تن. آب آن ازآغ جای. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد. این ده در دو محل بفاصله 7500 گز قرار گرفته و بنام قورول بالا و پایین مشهور است. سکنۀ قورول پائین 136 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام موضعی است بر دجله، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، و آن نهری است مجاور قادسیه که گویا از دجله بریده شده است و این نهر پیش از بنای سامرا در آن سرزمین به امر هارون الرشید عباسی جاری گردید و به امر وی بر دهانۀ آن کاخی بنا کردند و آن را ابوالجند (پدر قشون) نامیدند زیرا آن قصر کنار نهری ساخته شده بود که ازآن نهر زمین های بسیار کشت و زرع میشد و آزوقۀ لشکریان از آن تأمین میگردید، (معجم البلدان ج 7 ص 14)
نام موضعی است بر دجله، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، و آن نهری است مجاور قادسیه که گویا از دجله بریده شده است و این نهر پیش از بنای سامرا در آن سرزمین به امر هارون الرشید عباسی جاری گردید و به امر وی بر دهانۀ آن کاخی بنا کردند و آن را ابوالجند (پدر قشون) نامیدند زیرا آن قصر کنار نهری ساخته شده بود که ازآن نهر زمین های بسیار کشت و زرع میشد و آزوقۀ لشکریان از آن تأمین میگردید، (معجم البلدان ج 7 ص 14)