جدول جو
جدول جو

معنی قوهی - جستجوی لغت در جدول جو

قوهی
منسوب است به قوهستان و آن شهری است نزدیک کرمان. (منتهی الارب) ، نسبت است به قوهستان معرب کوهستان. (المعرب جوالیقی ص 264) ، ثوب قوهی، جامه ای است که در قهستان کرمان بافند یا هر جامه که به جامۀ قوهی ماند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نوعی از جامه های سپید. (آنندراج) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
قوهی
کوهی کهستانی (کهستان قهستان تازی گشته) منسوب به قهستان، نوعی از قماش و جامه که باحتمال قوی از پنبه ساخته می شده و ظاهرا بایداز کرباس لطیف مشبک باشد که هنوز هم در حدود طبس می بافند و آن را تودار (تابدار) نامند. و مردم دهشک از توابع طبس در ساخت این قسم تخصص دارند دلیل این مطلب آنست که اصطخری می گوید از قهستان کرباس صادر می شود
فرهنگ لغت هوشیار
قوهی
منسوب به قهستان، نوعی از قماش و جامه که به احتمال قوی از پنبه ساخته می شده و ظاهراً باید از کرباس لطیف مشبک باشد که هنوز هم در حدود طبس می بافند و آن را تودار (تابدار) نامند
تصویری از قوهی
تصویر قوهی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قوزی
تصویر قوزی
کسی که در پشتش قوز دارد، گوژپشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوطی
تصویر قوطی
جعبۀ کوچک مقوایی یا فلزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوری
تصویر قوری
ظرف چینی یا فلزی لوله دار که در آن چای، قهوه، گل گاوزبان و مانند آن را دم می کنند و کنار آتش یا روی سماور می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
(هی یَ)
مؤنث قوهی. نسبت است به قوهستان معرب کوهستان. (المعرب جوالیقی ص 264). رجوع به قوهی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قوری
تصویر قوری
پارسی است غوری غوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوطی
تصویر قوطی
ظرف فلزی دردار که در آن چیزها را محفوظ نگه میدارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوقی
تصویر قوقی
کرگدن دریایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوتی
تصویر قوتی
پارسی ترکی گشته کیوت توبک ترکان قوتو نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوچی
تصویر قوچی
ترکی زینه دار، زینه پوش (زینه جنگ افزار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
مقابل دشتی، جبلی، منسوب به کوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوزی
تصویر قوزی
نادرست نویسی کوژی کوژپشت کفیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوهی
تصویر جوهی
نام لوده ای است بذله سنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاهی
تصویر قاهی
فراخزیست خوش زیست: مرد، تیز رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوطی
تصویر قوطی
ظرفی برای نگه داری یا حمل چیزی به شکل هندسی منظم با ته مسطح، جعبه، به ویژه جعبه کوچک
توی قوطی هیچ عطاری پیدا نشدن: بسیار عجیب و غیرمنتظره بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قوزی
تصویر قوزی
غوزی، گوژپشت، کسی که پشتش برآمدگی غیرطبیعی دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قوری
تصویر قوری
ظرفی کوچک، کمابیش استوانه یا کروی برای دم کردن چای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قوای
تصویر قوای
نیروهای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قوری
تصویر قوری
غوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قومی
تصویر قومی
Ethnic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
Mountain
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
górski
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قومی
تصویر قومی
étnico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
гірський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قومی
تصویر قومی
етнічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
горный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قومی
تصویر قومی
étnico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قومی
تصویر قومی
etniczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
bergig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قومی
تصویر قومی
ethnisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قومی
تصویر قومی
этнический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
montanhoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
montañoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی