جدول جو
جدول جو

معنی قوفیل - جستجوی لغت در جدول جو

قوفیل
دهی است به نابلس، (منتهی الارب)، قریه ای است از توابع نابلس که به قریهالقضاه معروف است، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ثَ ءُ)
یا بقول ابن الندیم تیوفیلی بن ثوما نصرانی رهاوی. ابن منجم. او در بغداد رئیس منجمین مهدی خلیفه بود و علم احکام نیک دانستی و گویند او را پیش گوئیهای غریب بود و سال عمر او به حدود نود رسید او راست: نقل سوفسطیقای ارسطو ظاهراً بسریانی، چه یحیی بن عدی از نقل ثوفیلی سوفسطیقا را بعربی ترجمه کرده است. رجوع به تیوفیلی شود
لغت نامه دهخدا
به ضبط مرحوم دهخدا: تئوفیل، امپراتور روم شرقی (829-842 میلادی) است، وی در اجرای عدالت سختگیر و بی رحم و در فنون نظامی سرداری بلندپایه بود، او در توسعۀ امپراتوری روم شرقی اقداماتی کرد، (از لاروس)، در سنۀ 223 هجری قمری با مسلمین جنگ کرد به زمان معتصم عباسی، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، رجوع به تئوفیل و ثئوفیل و مجمل التواریخ ص 137 شود
لغت نامه دهخدا
وزنی است معروف، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قِفْ فی)
گلاب. (اقرب الموارد). رجوع به قفیل شود
لغت نامه دهخدا
(قُ جُ)
موضعی است (منتهی الارب) در سرزمین طی. زید بن خیل در شعر خود که آن راپیش از مرگش سروده از آن یاد کند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
پوست خشک، آنچه خشک شود از درخت، تازیانه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، گلاب. (منتهی الارب). رجوع به قفّیل شود، راه کوه سنگ که دویدن را نشاید، گویا کوچۀ دربسته است، گیاهی است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(فی ی)
هر بخور عطرآگین. (از اقرب الموارد). رجوع به قوفا شود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
فوفل. (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). پوپل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جم اسپرم. (از فهرست مخزن الادویه). رجوع به جم اسپرم شود
لغت نامه دهخدا
نادرست نویسی غوتیل واژه پارسی است و همان است که واژه قوتی یاقوطی راازآن برگرفته اند. اندازه است برای کشیدن برنج یابج وهرغوتیل برابربایک چهارم باراسپ یانیم لنگه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قفیل
تصویر قفیل
پوست خشک، خشکیده، تازیانه، گلاب، کوره راه
فرهنگ لغت هوشیار