جدول جو
جدول جو

معنی قفیل

قفیل
(قَ)
پوست خشک، آنچه خشک شود از درخت، تازیانه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، گلاب. (منتهی الارب). رجوع به قفّیل شود، راه کوه سنگ که دویدن را نشاید، گویا کوچۀ دربسته است، گیاهی است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا