جدول جو
جدول جو

معنی قورمایون - جستجوی لغت در جدول جو

قورمایون
قوریون. قورتایون. قوزتایون. کزبره است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برمایون
تصویر برمایون
(پسرانه)
برمایه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرمایون
تصویر پرمایون
پرمایه، دارای مادۀ اصلی بسیار، دارای مایۀ بسیار، مایه دار، غنی، صاحب علم و خرد بسیار، بسیار دانا، شریف، بزرگوار، پربها، هر چیز گران مایه، ثروتمند
فرهنگ فارسی عمید
رجوع به قورمایون شود
لغت نامه دهخدا
بسد. مرجان. قورل. رجوع به قرالیون شود
لغت نامه دهخدا
قرطولیدون. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
رجوع به قورمایون شود
لغت نامه دهخدا
(پَ)
آن ماده گاو بود که فریدون را شیر میداد و پرورد. (فرهنگ اسدی).
مهرگان آمد جشن ملک افریدونا
آن کجا گاو نکو بودش پرمایونا.
دقیقی.
و رجوع به پرمایه و برمایون شود
لغت نامه دهخدا
(بِ)
نام ماده گاوی که فریدون را شیر میداد. (برهان). نام گاو فریدون فرخ است که به شیر آن پرورش یافت و بر آن سوار می گشت. (آنندراج). پرمایون. برمایه. و رجوع به برمایه و پرمایون شود:
ماده گاوان گله ات هر یک
شاه پرور بود چو برمایون.
فرالاوی.
مهرگان آمد جشن ملک افریدونا
آن کجا گاو نکو بودش برمایونا.
دقیقی
لغت نامه دهخدا
(بَ)
نام برادر فریدون: از آسپیان پورتورا فریدون بوجود آمد، کسی که از جم انتقام کشید. از او (یعنی از پور تورا) دو پسر دیگر که برمایون و کتایون باشند نیز بوجود آمدند. (یشتها ج 1 ص 194)
لغت نامه دهخدا
بصل است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
صمغ. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
بسد. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قورالیون، قرالیون و قورالی شود
لغت نامه دهخدا
دم است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
گشنیز را گویند و کزبره همان است، (برهان) (فهرست مخزن الادویه)، رجوع به قورمایون شود، خشخاش، عاقرقرحا، به اصطلاح اهل دمشق عود قرح جبلی، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قوریون
تصویر قوریون
یونانی تازی گشته گشنیز از گیاهان گشنیز
فرهنگ لغت هوشیار