معنی قورا در لغت نامه دهخدا

طسوجی است درناحیۀ کوفه و نهری است که در کنار آن چند ده قرار دارد، از جمله: سُوار و غَرما. (از معجم البلدان)، از نواحی مدینه است. قیس بن حطیم درباره آن اشعاری دارد. (از معجم البلدان)

معنی قورا در لغت نامه دهخدا

به یونانی و به ترکی جمل است. (فهرست مخزن الادویه)

معنی قورا - جستجوی لغت در جدول جو

قورا(قَ)

لغت نامه دهخدا

قورا

لغت نامه دهخدا

لورا

(دخترانه)

نام سازی است، چنگ، نام یکی از صورتهای فلکی شمالی

فرهنگ نامهای ایرانی

حورا

(دخترانه)

زن زیبای بهشتی

فرهنگ نامهای ایرانی

نورا

(دخترانه)

نور (عربی) + ا (فارسی)، مؤنث انور درخشان، تابان

فرهنگ نامهای ایرانی

قوبا

هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات، بریون، گریون، گوارون

فرهنگ فارسی عمید

عورا

مؤنث واژۀ اعور، کسی که یک چشمش نابینا شده باشد، یک چشم، رودۀ کور

فرهنگ فارسی عمید

قوری

ظرف چینی یا فلزی لوله دار که در آن چای، قهوه، گل گاوزبان و مانند آن را دم می کنند و کنار آتش یا روی سماور می گذارند

فرهنگ فارسی عمید

اورا

قلعه، حصار، دز، دیز، دیزه، اورا

فرهنگ فارسی عمید

قورت

عمل فرو بردن مواد غذایی از حلق، آن مقدار مایعات که با یک بار فرو بردن نوشیده شود، جرعه، قلپ مثلاً یک قورت آب خوردم

فرهنگ فارسی عمید

شورا

کنکاش، مشورت، چهل و دومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۳ آیه، حم، عسق

فرهنگ فارسی عمید

چقورا

(چَ)

مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’مزرعه ای است از مزارع میان ولایت اطراف مشهد که قدیم النسق است و در میان کال واقع شده با آب قنات مشروب میشود. (از مرآت البلدان ج 4 ص 252)

لغت نامه دهخدا

قوراء

(قَ)

مؤنث اقور، فراخ. وسیع: دارقوراء، خانه فراخ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)

لغت نامه دهخدا

قورال

رجوع به قورالن شود

لغت نامه دهخدا

قوران

(قَ ؟)

موضعی است. (منتهی الارب). وادیی است ومیان آن و سوراقیه چند فرسنگ فاصله است. این وادی دارای چاههای آب گوارا و باغهای نخل و درختان دیگر است و در آن دهی است بنام ملحاء. (از معجم البلدان)

لغت نامه دهخدا

قوران

سلاح، قور، (سنگلاخ)، رجوع به قور شود

لغت نامه دهخدا

قوری

پارسی است غوری غوری

معنی قورا - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما