اندازۀ پا از سر انگشت تا پاشنه، گام، کار، عمل قدم افشردن: پا فشردن، پافشاری کردن قدم برداشتن: حرکت کردن، راه افتادن، قدم برگرفتن قدم برگرفتن: حرکت کردن، راه افتادن قدم بریدن: ترک آمد و شد کردن، پا بریدن قدم زدن: راه رفتن و گردش کردن قدم گذاردن: کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی، قدم نهادن قدم گشادن: کنایه از راه رفتن قدم نهادن: کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی قدم گذاشتن: کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی، قدم نهادن
اندازۀ پا از سر انگشت تا پاشنه، گام، کار، عمل قَدَم افشردن: پا فشردن، پافشاری کردن قَدَم برداشتن: حرکت کردن، راه افتادن، قدم برگرفتن قَدَم برگرفتن: حرکت کردن، راه افتادن قَدَم بریدن: ترک آمد و شد کردن، پا بریدن قَدَم زدن: راه رفتن و گردش کردن قَدَم گذاردن: کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی، قدم نهادن قَدَم گشادن: کنایه از راه رفتن قَدَم نهادن: کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی قَدَم گذاشتن: کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی، قَدَم نهادن
غار، درختی بزرگ و تناور با گل های ریز و سفید و برگ های درشت و دراز شبیه برگ بید و طعم تلخ و خوش بو که در شام و برخی کشورهای دیگر می روید و می گویند تا هزار سال عمر می کند، میوۀ این گیاه به اندازۀ فندق با پوست نازک و سیاه رنگ و مغز چرب و خوش بو و زرد رنگ است و پس از کهنه شدن سرخ تیره می شود، برگ و پوست و میوۀ آن در طب به کار می رود، برگ بو، دهمست، دهمشت
غار، درختی بزرگ و تناور با گل های ریز و سفید و برگ های درشت و دراز شبیه برگ بید و طعم تلخ و خوش بو که در شام و برخی کشورهای دیگر می روید و می گویند تا هزار سال عمر می کند، میوۀ این گیاه به اندازۀ فندق با پوست نازک و سیاه رنگ و مغز چرب و خوش بو و زرد رنگ است و پس از کهنه شدن سرخ تیره می شود، برگ و پوست و میوۀ آن در طب به کار می رود، بَرگِ بو، دَهمَست، دَهمَشت
پست قامت از مرد و زن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). در اقرب الموارد فقط بمعنی زن کوتاه آمده گوید: القصیره. یقال: امراه قهمزه. (اقرب الموارد) ، ناقۀ بزرگ جثۀ گران رفتار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
پست قامت از مرد و زن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). در اقرب الموارد فقط بمعنی زن کوتاه آمده گوید: القصیره. یقال: امراه قهمزه. (اقرب الموارد) ، ناقۀ بزرگ جثۀ گران رفتار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء)