- قنقن
- آبشناس آبیاب، کلاکموش از جانوران، شسن دریایی
معنی قنقن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آستین
پیمانه بزرگ، نام افسرخسرو (تاج کسری) ک
ترکی مهمان مهمان: صوفیی میگشت در دور افق تا شبی در خانقاهی شد قنق، مسافر
مهمان، برای مثال صوفی ای می گشت در دور افق / تا شبی در خانقاهی شد قنق (مولوی - ۲۰۰)