- قنبرک
- گرد نشستن چنبرک چنبره
معنی قنبرک - جستجوی لغت در جدول جو
- قنبرک ((قَ بَ رَ))
- گرد نشستن، چنبره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسی تازی گشته فنر
چکاوک، کاکل قبره چکاوک، جمع قنابر
چکاوک، پرنده ای کوچک و خوش آواز شبیه گنجشک با تاج کوچکی بر روی سر
چکاو، چکوک، چاوک، ژوله، جل، جلک، هوژه، خجو، خاک خسپه، نارو، قبّره
چکاو، چکوک، چاوک، ژوله، جل، جلک، هوژه، خجو، خاک خسپه، نارو، قبّره