مرغی است از جنس فاخته. (منتهی الارب). ضرب من الحمام. (اقرب الموارد). ج، قماری و قمر. (منتهی الارب). و گویند مادۀ آن قمریه است و نر آن ساق حر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قمری شود
مرغی است از جنس فاخته. (منتهی الارب). ضرب من الحمام. (اقرب الموارد). ج، قَماری و قُمر. (منتهی الارب). و گویند مادۀ آن قمریه است و نر آن ساق حُر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قمری شود
رودۀ شبیه به کیسه که آن را اعور خوانند. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اعور. معی اعور. (نشؤاللغه ص 92). معی اعور، برای اینکه تیر می اندازند باآن و اعور گویند از آنکه مانند کیسه ای است که سوراخ ندارد. (از اقرب الموارد). رودۀ اعور. (مفاتیح)
رودۀ شبیه به کیسه که آن را اعور خوانند. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اعور. معی اعور. (نشؤاللغه ص 92). معی اعور، برای اینکه تیر می اندازند باآن و اعور گویند از آنکه مانند کیسه ای است که سوراخ ندارد. (از اقرب الموارد). رودۀ اعور. (مفاتیح)