- قماشات (قُ)
جمع واژۀ قماش: و در میان آنها قماشات پیرزنی دیدند. (جهانگشای جوینی).
مردم نبود صورت مردم حکمااند
دیگر خس و خارند و قماشات و دغااند.
ناصرخسرو
مردم نبود صورت مردم حکمااند
دیگر خس و خارند و قماشات و دغااند.
ناصرخسرو
