معنی مماشات - فرهنگ فارسی معین
معنی مماشات
- مماشات((مُ))
- مدارا کردن با کسی، با هم راه رفتن
تصویر مماشات
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مماشات
مماشات
- مماشات
- با کسی رفتن و همراهی کردن. (غیاث اللغات) ، مدارا. (ناظم الاطباء).
- مماشات کردن، همراهی کردن در رفتار با کسی.
- ، مدارا کردن. رجوع به مماشاه شود
لغت نامه دهخدا
قماشات
- قماشات
- جمع قماش، پارچه ها مانه ها کالاها خنزر پنزرها جمع قماش کالا مال التجاره: در کاروان میان انبوهی فرود آی و قماشات جای انبوه بنه
فرهنگ لغت هوشیار