جدول جو
جدول جو

معنی قلیلین - جستجوی لغت در جدول جو

قلیلین(قَ)
جمع واژۀ قلیل در حالت نصبی و جری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آنیلین
تصویر آنیلین
مایعی روغنی، بی رنگ، مرکب از کربن، هیدروژن و اکسیژن که از نیتروبنزن به دست می آید و در رنگ سازی، داروسازی و تهیۀ آفت کش کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قائلین
تصویر قائلین
قائل ها، گوینده های سخن، سخنگوها، جمع واژۀ قائل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلیسین
تصویر گلیسین
گیاهی بالارونده با گل های کوچک بنفش و آبی که به اشیاء مجاور خود می پیچد
از اسیدهای آمینۀ غیرضروری
فرهنگ فارسی عمید
(خَ)
دهی است از دهستان ماهیدشت بالابخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، دارای 265 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و حبوبات و صیفی و چغندرقند و میوه و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است. خلیلان از دو محل نزدیک بهم تشکیل شده و به خلیلان علیا و سفلی مشهورند. سکنۀ علیا 180 نفر میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(اِ لی لا)
همه: اخذه باقلیلاه. (منتهی الارب). همگی. بالتمام. جمهور. (ناظم الاطباء) ، تباه و فاسد گردانیدن پوست را، قادر و توانا گردانیدن کسی را، لازم گرفتن چیزی را، بازایستادن باران. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، ذخیره نهادن و خشنود کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سرمایه دادن و خشنود کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، دست دادن شکار و قادر و توانا گردانیدن آن بر خود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، دادن چیزی را که بوی تسکین یابد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
جمع واژۀ قاتل، در حالت نصبی وجری. قاتلان. کشندگان. آدم کشان. رجوع به قاتل شود
لغت نامه دهخدا
(قَنَ)
دهی است درمروشاه جهان. (منتهی الارب). شهر کوچکی است در وادی مرو که بدان برکدیز گویند. گروهی از دانشمندان بدان منسوبند. (اللباب فی تهذیب الانساب) (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(قَ نَ)
تثنیۀ قرین در حالت نصبی و جری. رجوع به قرین شود
لغت نامه دهخدا
(اِ لیَ)
مارکوس ژولیوس امیلیوس. امپراتور روم که در حدود سال 206 میلادی متولد شد و به سال 254 درگذشت. وی به سال 253 از طرف سپاهیان خود بعنوان امپراتور انتخاب شد ولی پس از مدتی مغلوب والرین گردید. (از لاروس) (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(قِسْ سی)
جمع واژۀ قسیس است در حالت نصبی و جری. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) : ذلک بأن ّ منهم قسیسین و رهباناً. (قرآن 82/5). جمع واژۀ قسیس. درجۀ سوم از درجات پنجگانه مانویه که بدین ترتیب بوده است: اول معلمین، دویم هشتمین، سیم قسیسین، چهارم صدیقین، پنجم شماعین. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
لوله ونای، حوض وآبگیر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ چِ)
خانه برق، دهی است از دهستان بناجوی بخش بناب شهرستان مراغه، واقع در 6هزارگزی جنوب بناب، با 339 تن سکنه. آب آن از رود خانه تیکان چای و چاه و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
رجل سرسر است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
اقلیمیا و آن خلطی و دردی که بعد از گداختن طلا و نقره در خلاص میماند و سوختۀ فلزات دیگر را نیز گویند و بعضی ریزۀ زر و سیم را نیز گفته اند. (آنندراج). رجوع به اقلیمیا شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قلیله. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قلیله و قلیل شود
لغت نامه دهخدا
مادۀ رنگی که از زغال سنگ گیرند
لغت نامه دهخدا
قیقهراست. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
ج قلیل در حالت رفعی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قِلْ لی لا)
همه و جمله. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). اخذه بقلیلاه، ای بجملته. (اقرب الموارد). رجوع به قلّیله شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلیتین
تصویر کلیتین
تثنیه کلیه دو کلوه: دو گرده تثنیه کلیه دو گرده گرده ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قاتل، کشندگان جمع قاتل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) کشندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیلون
تصویر قلیلون
جمع قلیل، ازریشه سریانی سوتام هااندک ها
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به انیلین مایعی است بیرنگ و با بوی نامطبوع که در هوا کدر میشود و درآب کم محلول است و آن یکی از ترکیبات بنزین است اگر مخلوط نیتر و بنزین و براده آهن و اسید استیک را تقطیر کنیم آنیلین بدست میاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایلین
تصویر سایلین
جمع سایل پرسش کنندگان سوال کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قایل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) قایلین بخلا
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی وریز پیچی وریز بنفش از گیاهان گیاهی است از تیره پروانه واران که به تکیه گاههای مجاور می پیچد و در حقیقت یکی از گونه های لوبیا ژاپنی است و بعنوان زینت در باغچه ها کشت میشود. گلهایش غالبا آبی رنگند ولی برنگهای زرد و سفید نیز دیده شده اند و در اوایل بهار شکفته میشوند غلیسین بلیع عقاقی پیچ گلیسین عطری ستاریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قایفین
تصویر قایفین
جمع قایف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
اناردشتی از گیاهان گیاهی است از تیره پروانه واران که بالغ بر 200 گونه دارد و همه متعلق به نواحی حاره زمینند قلقل قلاقل قلاقلا انار دانه دشتی رمان البری انار صحرایی. توضیح دانه این گیاه راحب البلسان و بشام نامند که در تداوی مورد استعمال دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیمیا
تصویر قلیمیا
اقلیمیا بنگرید به اقلیمیا
فرهنگ لغت هوشیار
کلبتین: سلاح و کارد و کمند و سوهان و قلبتین وا نبرو آنچه شبروان را بکار باید
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قایل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) قایلین بخلا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنیلیه
تصویر قنیلیه
اسپانیایی تازی گشه بیدستر
فرهنگ لغت هوشیار
مایعی است بی رنگ و با بوی نامطبوع که در هوا کدر می شود و درآب کم محلول است و آن یکی از ترکیبات بنزین است و نشانه آن در شیمی 2 NH 5 H 6 C است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آنیلین
تصویر آنیلین
رنگزا
فرهنگ واژه فارسی سره