معروف به ’مهدی للضالین’ از اطباء مشهور یونان است. عیون الانباء او را در شمارپزشکانی که در دورۀ میان بقراط و جالینوس زندگی میکرده اند نام برده است. (عیون الانباء ج 1 صص 35-36)
معروف به ’مهدی للضالین’ از اطباء مشهور یونان است. عیون الانباء او را در شمارپزشکانی که در دورۀ میان بقراط و جالینوس زندگی میکرده اند نام برده است. (عیون الانباء ج 1 صص 35-36)
مخفف اقلیدس است و آن نام مصنف کتاب اقلیدس هست که در این زمان به تحریر اقلیدس مشهور است. (برهان). نام فیلسوفی از یونان. (ابن الندیم) : فرائض ورز و سنت جوی و اصل آموز و مذهب خوان مجسطی چیست و اشکالش قلیدس کیست و اقرانش. خاقانی. رجوع به اقلیدس شود
مخفف اقلیدس است و آن نام مصنف کتاب اقلیدس هست که در این زمان به تحریر اقلیدس مشهور است. (برهان). نام فیلسوفی از یونان. (ابن الندیم) : فرائض ورز و سنت جوی و اصل آموز و مذهب خوان مجسطی چیست و اشکالش قلیدس کیست و اقرانش. خاقانی. رجوع به اقلیدس شود
ابن نوقطرس بن برنیقس ریاضی دان و منجم و فیلسوف مشهور و متبحر در علم هندسه است که بصاحب جومطریا شهرت یافته و کتابی بهمین نام در هندسه تألیف کرده است که بزبان یونانی آنرا اسطروشیا خوانند و معنی آن اصول هندسه است. حکیمی است اصلا یونانی که در صور شام سکونت و به صنعت نجاری اشتغال داشت. وی تبحر فوق العاده ای در علم هندسه داشت. (اخبارالحکماء از معجم المطبوعات). اقلیدس بمعنی کلید هندسه است چه اقلی بزبان یونانی بمعنی کلید و دس بمعنی هندسه. اقلیدس را بکسر همزه و فتح دال نیز گفته اند. (از برهان). بعضی گویند اقلیدس بضم همزه نام مصنف کتاب است و بکسر همزه نام خود کتاب. (از حاشیۀ تجرید). وی در اسکندریه زندگانی میکرد ودر 323 قبل از میلاد متولد شد و در 283 قبل از میلاد وفات کرد. (ناظم الاطباء). از تألیفات او است: 1- کتاب اسطقسات در هندسه. (مفاتیح العلوم خوارزمی). 2- اقلیدس. کتابی است در حکمت و هندسه که بنام خود مؤلف مشهور شده است. (مؤید) (برهان) (آنندراج). 3- کتاب ظاهرات الفلک بتحریر خواجه نصیرالدین طوسی. (کشف الظنون). 4- کتاب المناظر بتحریر خواجه نصیرالدین طوسی مشتمل بر شصت وچهار شکل. (کشف الظنون). 5- کتاب المعطیات فی الهندسه بتعریب اسحاق و اصلاح ثابت و تحریر خواجه نصیرالدین طوسی مشتمل بر 95 شکل. (کشف الظنون) : گاه چون اشکال اقلیدس سر اندر سر کشد گاه چون خورشید رخشنده ضیاگستر شود. فرخی. همان اشکال اقلیدس که بنهاد ارسطالیس استاد سکندر. ناصرخسرو. در طناب خیمه ها بر گرد لشکرگاه حاج صدهزار اشکال اقلیدس ببرهان دیده اند. خاقانی. بوقت هندسه عبرت نمایی مجسطی دان اقلیدس گشایی. نظامی. ز نقاشی بمانی مژده داده برسامی در اقلیدس گشاده. نظامی. ز تشکیکش مجسطی سخت آسان ز تحریر وی اقلیدس هراسان. جامی. و رجوع به تتمۀ صوان الحکمه ص 77، 85، 119 و تاریخ علوم عقلی ص 104، و تاریخ الحکماء قفطی و عیون الانباء ص 15، 36، 201، 204، 211، 219و 245، 281، 316 و حبیب السیر 1:61 و فلسفه های بزرگ ص 52 و تاریخ گزیده ص 314 شود.
ابن نوقطرس بن برنیقس ریاضی دان و منجم و فیلسوف مشهور و متبحر در علم هندسه است که بصاحب جومطریا شهرت یافته و کتابی بهمین نام در هندسه تألیف کرده است که بزبان یونانی آنرا اسطروشیا خوانند و معنی آن اصول هندسه است. حکیمی است اصلا یونانی که در صور شام سکونت و به صنعت نجاری اشتغال داشت. وی تبحر فوق العاده ای در علم هندسه داشت. (اخبارالحکماء از معجم المطبوعات). اقلیدس بمعنی کلید هندسه است چه اقلی بزبان یونانی بمعنی کلید و دس بمعنی هندسه. اقلیدس را بکسر همزه و فتح دال نیز گفته اند. (از برهان). بعضی گویند اقلیدس بضم همزه نام مصنف کتاب است و بکسر همزه نام خود کتاب. (از حاشیۀ تجرید). وی در اسکندریه زندگانی میکرد ودر 323 قبل از میلاد متولد شد و در 283 قبل از میلاد وفات کرد. (ناظم الاطباء). از تألیفات او است: 1- کتاب اسطقسات در هندسه. (مفاتیح العلوم خوارزمی). 2- اقلیدس. کتابی است در حکمت و هندسه که بنام خود مؤلف مشهور شده است. (مؤید) (برهان) (آنندراج). 3- کتاب ظاهرات الفلک بتحریر خواجه نصیرالدین طوسی. (کشف الظنون). 4- کتاب المناظر بتحریر خواجه نصیرالدین طوسی مشتمل بر شصت وچهار شکل. (کشف الظنون). 5- کتاب المعطیات فی الهندسه بتعریب اسحاق و اصلاح ثابت و تحریر خواجه نصیرالدین طوسی مشتمل بر 95 شکل. (کشف الظنون) : گاه چون اشکال اقلیدس سر اندر سر کشد گاه چون خورشید رخشنده ضیاگستر شود. فرخی. همان اشکال اقلیدس که بنهاد ارسطالیس استاد سکندر. ناصرخسرو. در طناب خیمه ها بر گرد لشکرگاه حاج صدهزار اشکال اقلیدس ببرهان دیده اند. خاقانی. بوقت هندسه عبرت نمایی مجسطی دان اقلیدس گشایی. نظامی. ز نقاشی بمانی مژده داده برسامی در اقلیدس گشاده. نظامی. ز تشکیکش مجسطی سخت آسان ز تحریر وی اقلیدس هراسان. جامی. و رجوع به تتمۀ صوان الحکمه ص 77، 85، 119 و تاریخ علوم عقلی ص 104، و تاریخ الحکماء قفطی و عیون الانباء ص 15، 36، 201، 204، 211، 219و 245، 281، 316 و حبیب السیر 1:61 و فلسفه های بزرگ ص 52 و تاریخ گزیده ص 314 شود.
کنیسه ای است که آن را ابرهه بن صباح مالک یمن در دروازۀ صنعاءبناکرد. در معجم البلدان آمده: چون ابرهه به حکومت یمن رسید در صنعاء شهری ساخت که مردم بهتر از آن را ندیدند و آن را با طلا و نقره و شیشه و کاشی و رنگهای گوناگون و انواع جواهرات بیاراست و در آن بت هائی گذارد که سرهائی چون سر آدمیان داشتند و آنها را با رنگهای مختلف رنگ آمیزی کرد و در بیرون گنبد برنسنی. (روپوشی) افکند و در روزهای جشن این روپوش را برمیگرفت و سنگهای مرمر رنگ آمیزی شده میدرخشیدند آنگونه که چشمها را خیره میساختند، عبدالملک بن هشام و مردم مغرب آن را قلیس به فتح قاف و کسر لام روایت کنند ابرهه در ساختن این بنای عظیم مردم یمن را به بیگاری واداشت. وسایل و ابزار این کنیسه از قبیل سنگهای مرمر و سنگهای زرکوب را از قصر بلقیس آوردند که در چند فرسنگی آن قرار داشت. در این بتکده صلیبهائی از طلا و نقره و منبرهائی از عاج و آبنوس نصب گردید. چون ابرهه از میان رفت و کشور حبشه قدرت و عظمت خود را از دست دادو پیرامون این کنیسه ویران و غیر مسکون گردید درندگان و مارها بدان روی آوردند و مردم گمان میبردند که هرکس بخواهد چیزی از اموال آن را بردارد دچار آزار وشکنجۀ پریان خواهد گردید از اینرو همه جواهرات و اموال گرانبهایش تا زمان ابوالعباس سفاح باقی ماند وچون وی از آن آگاه گشت دایی خود ربیع بن زیاد را که از طرف وی حاکم یمن بود با تنی چند از مردان دوراندیش و چالاک بسوی این کنشت گسیل داشت که اشیاء گرانبهای آن را بچنگ آورند و بنا را ویران سازند. ابرهه با ساختن این بنای عجیب میخواست مردم را از کعبه بسوی آن منصرف سازد و در این زمینه به نجاشی نامه نوشته بود. چون این خبر به عربان رسید یکی از افراد طایفۀ بنی فقیم خشمناک شد و به آن بتکده راه یافت و گوشه و کنار و دیوارهای آن را با مدفوع خود آلوده ساخت و سپس به وطن بازگشت. ابرهه چون از این واقعه خبر شد سوگندیاد کرد که تجهیز لشکر کند و کعبه را ویران سازد. داستان فیل که در قرآن سوره ای به نام آن نازل شده درباره همین لشکرکشی ابرهه و شکست اوست. (از معجم البلدان). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 277 شود
کنیسه ای است که آن را ابرهه بن صباح مالک یمن در دروازۀ صنعاءبناکرد. در معجم البلدان آمده: چون ابرهه به حکومت یمن رسید در صنعاء شهری ساخت که مردم بهتر از آن را ندیدند و آن را با طلا و نقره و شیشه و کاشی و رنگهای گوناگون و انواع جواهرات بیاراست و در آن بت هائی گذارد که سرهائی چون سر آدمیان داشتند و آنها را با رنگهای مختلف رنگ آمیزی کرد و در بیرون گنبد برنسنی. (روپوشی) افکند و در روزهای جشن این روپوش را برمیگرفت و سنگهای مرمر رنگ آمیزی شده میدرخشیدند آنگونه که چشمها را خیره میساختند، عبدالملک بن هشام و مردم مغرب آن را قلیس به فتح قاف و کسر لام روایت کنند ابرهه در ساختن این بنای عظیم مردم یمن را به بیگاری واداشت. وسایل و ابزار این کنیسه از قبیل سنگهای مرمر و سنگهای زرکوب را از قصر بلقیس آوردند که در چند فرسنگی آن قرار داشت. در این بتکده صلیبهائی از طلا و نقره و منبرهائی از عاج و آبنوس نصب گردید. چون ابرهه از میان رفت و کشور حبشه قدرت و عظمت خود را از دست دادو پیرامون این کنیسه ویران و غیر مسکون گردید درندگان و مارها بدان روی آوردند و مردم گمان میبردند که هرکس بخواهد چیزی از اموال آن را بردارد دچار آزار وشکنجۀ پریان خواهد گردید از اینرو همه جواهرات و اموال گرانبهایش تا زمان ابوالعباس سفاح باقی ماند وچون وی از آن آگاه گشت دایی خود ربیع بن زیاد را که از طرف وی حاکم یمن بود با تنی چند از مردان دوراندیش و چالاک بسوی این کنشت گسیل داشت که اشیاء گرانبهای آن را بچنگ آورند و بنا را ویران سازند. ابرهه با ساختن این بنای عجیب میخواست مردم را از کعبه بسوی آن منصرف سازد و در این زمینه به نجاشی نامه نوشته بود. چون این خبر به عربان رسید یکی از افراد طایفۀ بنی فقیم خشمناک شد و به آن بتکده راه یافت و گوشه و کنار و دیوارهای آن را با مدفوع خود آلوده ساخت و سپس به وطن بازگشت. ابرهه چون از این واقعه خبر شد سوگندیاد کرد که تجهیز لشکر کند و کعبه را ویران سازد. داستان فیل که در قرآن سوره ای به نام آن نازل شده درباره همین لشکرکشی ابرهه و شکست اوست. (از معجم البلدان). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 277 شود
هندسه ای است که بر اصل موضوع اقلیدس بنا شده است. توضیح: اصل موضوع اقلیدس عبارت است از این فرضیه: از یک نقطه خارج خطی فقط یک خط می توان موازی آن رسم کرد
هندسه ای است که بر اصل موضوع اقلیدس بنا شده است. توضیح: اصل موضوع اقلیدس عبارت است از این فرضیه: از یک نقطه خارج خطی فقط یک خط می توان موازی آن رسم کرد