جمیل پدرعباس همدانی، مکنی به ابوزید. از راویان است. وی از عمر بن خطاب روایت کند و مجهول است. (از انساب سمعانی) (لباب الانساب). در تاریخ اسلام، واژه روات به افرادی اطلاق می شود که احادیث پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) را نقل کرده اند. روات با نقل احادیث، در واقع حافظان سنت نبوی و یک پیوند اصلی میان پیامبر و مسلمانان پس از او هستند. این افراد در فرآیند به دست آوردن و انتشار علم حدیث نقش برجسته ای ایفا کرده و به عنوان منابع معتبر نقل روایت ها شناخته می شوند.
جمیل پدرعباس همدانی، مکنی به ابوزید. از راویان است. وی از عمر بن خطاب روایت کند و مجهول است. (از انساب سمعانی) (لباب الانساب). در تاریخ اسلام، واژه روات به افرادی اطلاق می شود که احادیث پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) را نقل کرده اند. روات با نقل احادیث، در واقع حافظان سنت نبوی و یک پیوند اصلی میان پیامبر و مسلمانان پس از او هستند. این افراد در فرآیند به دست آوردن و انتشار علم حدیث نقش برجسته ای ایفا کرده و به عنوان منابع معتبر نقل روایت ها شناخته می شوند.
قسمی شیشۀ کوچک مدور با گردنی دراز که عادهً سقطفروشان آب لیمو را در آن شیشه ها فروشند. شیشه یا سفال مدور به اندازۀ هندوانۀ خرد. قسمی شیشه برای ریختن مایع شبیه به هندوانۀ کوچک، و گاهی از سفال. قسمی شیشۀ مدور کوچک برای ترشیهای نادر چون انبه و غیره. شکلی از اشکال شیشۀ جای شربت و آب لیمو و غیره. (یادداشت مرحوم دهخدا)
قسمی شیشۀ کوچک مدور با گردنی دراز که عادهً سقطفروشان آب لیمو را در آن شیشه ها فروشند. شیشه یا سفال مدور به اندازۀ هندوانۀ خرد. قسمی شیشه برای ریختن مایع شبیه به هندوانۀ کوچک، و گاهی از سفال. قسمی شیشۀ مدور کوچک برای ترشیهای نادر چون انبه و غیره. شکلی از اشکال شیشۀ جای شربت و آب لیمو و غیره. (یادداشت مرحوم دهخدا)
دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه شهرستان ماکو واقع در 29 هزارگزی شمال باختری ماکو و 7 هزارگزی شمال خاوری کلیساکندی. ناحیه ایست جلگه و سردسیر دارای 269 تن سکنه. آب آن از نهر گلی سوئی تأمین میشود. محصول آن غلات است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه آن ارابه رو است. این ده در دو محل به فاصله هزار گز قرار دارد که مشهور به علی جنی بالا و علی جنی پائین است و سکنۀ علی جنی بالا 150 تن است. اسم این ده را در اصل علی جنی میگویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه شهرستان ماکو واقع در 29 هزارگزی شمال باختری ماکو و 7 هزارگزی شمال خاوری کلیساکندی. ناحیه ایست جلگه و سردسیر دارای 269 تن سکنه. آب آن از نهر گلی سوئی تأمین میشود. محصول آن غلات است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه آن ارابه رو است. این ده در دو محل به فاصله هزار گز قرار دارد که مشهور به علی جنی بالا و علی جنی پائین است و سکنۀ علی جنی بالا 150 تن است. اسم این ده را در اصل علی جنی میگویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
شهری است به روم و میان آن و قسطنطنیه شصت برید فاصله است. سیف الدوله در جنگهای خود به سال 335 هجری قمری بدان رسید و ابوفراس درباره آن اشعاری دارد. (معجم البلدان) (منتهی الارب). و رجوع به نزهه القلوب ص 116 شود
شهری است به روم و میان آن و قسطنطنیه شصت برید فاصله است. سیف الدوله در جنگهای خود به سال 335 هجری قمری بدان رسید و ابوفراس درباره آن اشعاری دارد. (معجم البلدان) (منتهی الارب). و رجوع به نزهه القلوب ص 116 شود
جلال الدین محمد بن عبدالرحمان بن عمر شافعی، معروف به خطیب دمشقی. از دانشمندان است. وی در موصل متولد شد و به تحصیل همت گماشت و هنوز بیست سال از عمرش نگذشته بود که شغلی در ناحیۀ ازروم به وی محول گشت. آنگاه به دمشق آمد و به فنون و علوم اشتغال ورزید و اصول ادبیات و معانی و بیان را نیکو فراگرفت و متولی خطابۀ جامع دمشق گردید. ناصر او را خواست و او وامی را که به عهدۀ او بود پرداخت و منصب قضاء به وی داد و آنگاه او را به مصر احضار کرد و قضاء آن سامان را پس از برکناری ابن جماعه به عهدۀ وی گذاشت و او درآنجا یازده سال اقامت کرد و درآمد اوقاف را بر فقراء و مستمندان بخش کرد و سپس به قضاء دمشق منصوب شد. او راست: 1- تلخیص المفتاح، در معانی و بیان. 2- الایضاح فی علوم البلاغه. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1509) .جلال الدین خطیب (1267- 1338 م.) در موصل تولد یافت و متولی منصب قاضی القضاتی و ایراد خطابۀ جامع دمشق گردید و به مصر اقامت گزید. او راست: الایضاح فی علوم البلاغه. تلخیص المفتاح فی البلاغه. (ذیل المنجد)
جلال الدین محمد بن عبدالرحمان بن عمر شافعی، معروف به خطیب دمشقی. از دانشمندان است. وی در موصل متولد شد و به تحصیل همت گماشت و هنوز بیست سال از عمرش نگذشته بود که شغلی در ناحیۀ ازروم به وی محول گشت. آنگاه به دمشق آمد و به فنون و علوم اشتغال ورزید و اصول ادبیات و معانی و بیان را نیکو فراگرفت و متولی خطابۀ جامع دمشق گردید. ناصر او را خواست و او وامی را که به عهدۀ او بود پرداخت و منصب قضاء به وی داد و آنگاه او را به مصر احضار کرد و قضاء آن سامان را پس از برکناری ابن جماعه به عهدۀ وی گذاشت و او درآنجا یازده سال اقامت کرد و درآمد اوقاف را بر فقراء و مستمندان بخش کرد و سپس به قضاء دمشق منصوب شد. او راست: 1- تلخیص المفتاح، در معانی و بیان. 2- الایضاح فی علوم البلاغه. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1509) .جلال الدین خطیب (1267- 1338 م.) در موصل تولد یافت و متولی منصب قاضی القضاتی و ایراد خطابۀ جامع دمشق گردید و به مصر اقامت گزید. او راست: الایضاح فی علوم البلاغه. تلخیص المفتاح فی البلاغه. (ذیل المنجد)
نسبت است به قزوین، و گروهی از محدثان بدان منسوبند. (اللباب). رجوع به قزوین شود. - امثال: قزوینی غازبینی، یعنی اندک بین. خرده نگرش. قزوینی هفت دبه را حلال میداند
نسبت است به قزوین، و گروهی از محدثان بدان منسوبند. (اللباب). رجوع به قزوین شود. - امثال: قزوینی غازبینی، یعنی اندک بین. خرده نگرش. قزوینی هفت دبه را حلال میداند
محمد بن عصام بن ابی احمد، مکنی به ابوعبدالله. از فقیهان است. وی از محمد بن نصر مروزی روایت شنیده و ابوسعید ادریس حافظ از او روایت کند. وفاتش به سال 352 هجری قمری اتفاق افتاد. نسبت او به قطوان سمرقند است. (معجم البلدان) محمد بن ایوب، مکنی به ابومحمد. از مفتیان و واعظان و مفسران است. وفات وی به سال 506 هجری قمری اتفاق افتاد. او از قطوان سمرقند است. (معجم البلدان) ابومحمد بن محمد ایوب، واعظ و مفسر بود و به سال 506 هجری قمری درگذشت. وی به قطوان سمرقند منسوب است، و مردم آن طاء را ساکن خوانند. (اللباب)
محمد بن عصام بن ابی احمد، مکنی به ابوعبدالله. از فقیهان است. وی از محمد بن نصر مروزی روایت شنیده و ابوسعید ادریس حافظ از او روایت کند. وفاتش به سال 352 هجری قمری اتفاق افتاد. نسبت او به قطوان سمرقند است. (معجم البلدان) محمد بن ایوب، مکنی به ابومحمد. از مفتیان و واعظان و مفسران است. وفات وی به سال 506 هجری قمری اتفاق افتاد. او از قطوان سمرقند است. (معجم البلدان) ابومحمد بن محمد ایوب، واعظ و مفسر بود و به سال 506 هجری قمری درگذشت. وی به قطوان سمرقند منسوب است، و مردم آن طاء را ساکن خوانند. (اللباب)
روغنی است سفید چون پیه بدون بو که آن را از حبشه و یمن آرند. گویند بار درختی است یا روغن پرنده یا ماهیی است یا در شکم سنگهای سیاه بهم میرسد در دوم گرم و خشک است و برای سرفه اگر چه مزمن باشد و قرحه ها و درد کمر و خاصره و بادهای غلیظ و ضعف اعصاب و باء مفید و مجرب است. (از تذکرۀ ضریر انطاکی جزو یکم ص 261)
روغنی است سفید چون پیه بدون بو که آن را از حبشه و یمن آرند. گویند بار درختی است یا روغن پرنده یا ماهیی است یا در شکم سنگهای سیاه بهم میرسد در دوم گرم و خشک است و برای سرفه اگر چه مزمن باشد و قرحه ها و درد کمر و خاصره و بادهای غلیظ و ضعف اعصاب و باء مفید و مجرب است. (از تذکرۀ ضریر انطاکی جزو یکم ص 261)
لاتینی تازی گشته فینک گونه ای کف دریا بطور عام ستونکی را گویند که محور صدفهای نرم تنان دریا را به وجود می آورد، بالاخص به صدف نرم تنانی که از راسته سرپاییان هستند اطلاق می شود. صدف سرپاییان مانند ستونکی بمحاذات سطح پشتی آنان در زیر پوست قرار دارد و پس از مرگ این حیوانات و متلاشی شدن قسمتهای نرم بدن چون صدف آنها متخلخل است به علت سبکی وزن بر سطح می آید و به همین علت کف دریا یا زبد البحر نامیده میشود، پایه های آهکی مترشح از جامعه مرجانهایی که از راسته آلیسونرها هستند
لاتینی تازی گشته فینک گونه ای کف دریا بطور عام ستونکی را گویند که محور صدفهای نرم تنان دریا را به وجود می آورد، بالاخص به صدف نرم تنانی که از راسته سرپاییان هستند اطلاق می شود. صدف سرپاییان مانند ستونکی بمحاذات سطح پشتی آنان در زیر پوست قرار دارد و پس از مرگ این حیوانات و متلاشی شدن قسمتهای نرم بدن چون صدف آنها متخلخل است به علت سبکی وزن بر سطح می آید و به همین علت کف دریا یا زبد البحر نامیده میشود، پایه های آهکی مترشح از جامعه مرجانهایی که از راسته آلیسونرها هستند
معجونی است که تخم شاهدانه و شیرابه خشخاش می ساختند و به عنوان مسکر و مسکن به کار می رفته است فلونی، نوعی معجون مسکن و مخدر منسوب به فیلون تارسی پزشکی از معاصرین اغسطس امپراتور روم که جهت تسکین درد دندان و دل به کار می رفته است فلونیا الرومیه
معجونی است که تخم شاهدانه و شیرابه خشخاش می ساختند و به عنوان مسکر و مسکن به کار می رفته است فلونی، نوعی معجون مسکن و مخدر منسوب به فیلون تارسی پزشکی از معاصرین اغسطس امپراتور روم که جهت تسکین درد دندان و دل به کار می رفته است فلونیا الرومیه