جدول جو
جدول جو

معنی قومنی

قومنی((مَ))
شرابی که از آرد جو و آرد ارزن و غیره سازند، بوزه
تصویری از قومنی
تصویر قومنی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قومنی

قومنی

قومنی
قومینی یونانی تازی گشته بوزه می از جو یا ارزن شرابی که از آرد جو و آرد ارزن و غیره سازند بوزه
فرهنگ لغت هوشیار

قومنی

قومنی
شرابی است که آن را از آرد جو و آرد ارزن و غیره سازند و آن را بوزه گویند، خوردنش مستی آرد. (آنندراج) (برهان). مرزه. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

مومنی

مومنی
در تازی نیامده باور داری گرویدگی مومن بودن ایمان داشتن: ... هر چند که به جهت مومنی فاضلتر است
فرهنگ لغت هوشیار

تومنی

تومنی
تومانی. پول از طلا یا از نقره معادل ده قران. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مخفف تومانی. رجوع به تومن و تومان شود
لغت نامه دهخدا

قومین

قومین
صمغ است و گویندضان است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قومی شود
لغت نامه دهخدا

رومنی

رومنی
دهی از بخش شهربابک شهرستان یزد. سکنۀ آن 350 تن. آب آن از قنات. محصول عمده آنجا غلات. صنایع دستی زنان اهالی کرباس بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا