قلم مانند، در کشاورزی قسمتی از شاخۀ درخت که آن را به شکل قلم می برند و در شرایطی نگه می دارند تا ریشه داده و سبز شود قلمه زدن: ( در کشاورزی، بریدن قلمه، کاشتن قلمه
قلم مانند، در کشاورزی قسمتی از شاخۀ درخت که آن را به شکل قلم می بُرند و در شرایطی نگه می دارند تا ریشه داده و سبز شود قلمه زدن: ( در کشاورزی، بریدن قلمه، کاشتن قلمه
دهی از دهستان تکاب بخش نوخندان شهرستان دره گز واقع در12 هزارگزی جنوب خاوری نوخندان. موقع جغرافیایی آن جلگه و گرمسیری است. سکنۀ آن 92 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان تکاب بخش نوخندان شهرستان دره گز واقع در12 هزارگزی جنوب خاوری نوخندان. موقع جغرافیایی آن جلگه و گرمسیری است. سکنۀ آن 92 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین، واقع در23هزارگزی شمال سرپل ذهاب و 3هزارگزی شمال باختر راه فرعی باویسی. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 250 تن است. آب آن ازسراب دیزگه و چشمه و محصول آن غلات، دیم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین، واقع در23هزارگزی شمال سرپل ذهاب و 3هزارگزی شمال باختر راه فرعی باویسی. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 250 تن است. آب آن ازسراب دیزگه و چشمه و محصول آن غلات، دیم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
قطعه های شاخ تر که بر زمین غرس کنند. ترکۀکوچک پاره ای از درختان که بر زمین نشانند تا بروید. شاخی از گل یا درخت که مورب برند و بنشانند و آن ریشه آرد و نمو کند. (یادداشت مؤلف). ترکۀ سر و ته بریده که بزمین فروبرند تا شاخ و برگ آرد و درختی شود. (یادداشت مؤلف) : قلمۀ تبریزی. قلمۀ چنار. قلمۀگل سرخ. قلمۀ مو. قلمۀ بید. رجوع به قلمچه شود
قطعه های شاخ تر که بر زمین غرس کنند. ترکۀکوچک پاره ای از درختان که بر زمین نشانند تا بروید. شاخی از گل یا درخت که مورب برند و بنشانند و آن ریشه آرد و نمو کند. (یادداشت مؤلف). ترکۀ سر و ته بریده که بزمین فروبرند تا شاخ و برگ آرد و درختی شود. (یادداشت مؤلف) : قلمۀ تبریزی. قلمۀ چنار. قلمۀگل سرخ. قلمۀ مو. قلمۀ بید. رجوع به قلمچه شود