جدول جو
جدول جو

معنی قلمزن - جستجوی لغت در جدول جو

قلمزن
نویسنده: قلمزن که بد کرد با زیر دست قلم بهتر او را بشمشیر دست. (نظامی فرنظا)، نقاش: بطح خویش حیرت زند دست که از هیچش قلمزن نقش چون بست ک، صنعتگری که کار او قلمزنی است
فرهنگ لغت هوشیار
قلمزن
((~. زَ))
کاتب، نویسنده
تصویری از قلمزن
تصویر قلمزن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قلمزنی
تصویر قلمزنی
عبارتست از کندن نقشها بر فلزات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلمزنی
تصویر قلمزنی
((~. زَ))
عمل و شغل قلمزن، نویسندگی، کتابت، نقاشی، یکی از هنرهای زیباست و آن ایجاد نقوش جانوران، گیاهان و طرح های مختلف است به روی نقره، ورشو یا فلز دیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قلم زن
تصویر قلم زن
کلک زن خامکدست: نویسنده نگارگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلم زن
تصویر قلم زن
نویسنده، نقاش، حکاک
فرهنگ فارسی عمید