جدول جو
جدول جو

معنی قلتاق - جستجوی لغت در جدول جو

قلتاق
آن قسمت از زین اسب که از چوب ساخته می شود، چوب بندی زین اسب
تصویری از قلتاق
تصویر قلتاق
فرهنگ فارسی عمید
قلتاق
ترکی چوب زین بخشی از زین اسب که از چوب سازند چوب زین
تصویری از قلتاق
تصویر قلتاق
فرهنگ لغت هوشیار
قلتاق
((قَ))
بخشی از زین اسب که از چوب سازند، چوب زین
تصویری از قلتاق
تصویر قلتاق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

رومی هلیمو بیخ گیاهان است دارویی حلیمو و آن بیخ نباتی است که بعربی حماض جبلی خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلتاق
تصویر شلتاق
همهمه و غوغا، تعدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلتاق
تصویر غلتاق
چوب بندی زین اسب، چوب زین، پارچۀ کهنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شلتاق
تصویر شلتاق
نزاع، مرافعه، همهمه، غوغا، اجحاف، تعدی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلچاق
تصویر قلچاق
قطعه ای از پولاد که لشکریان بر ساعد می بستند، ساعدبند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلتاق
تصویر غلتاق
چوب بندی زین. یا کهنه غلتاق. زن پیر بد سابقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالتاق
تصویر قالتاق
ترکی زین زین اسپ زین اسب
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی دستوانه دستانه آهنی دستکش و آرنج بند آهنی که در جنگ پوشند دستانه آهنی که لشرکیان در قدیم داشتند: ز قلچاق چیزی دگر نیست به که ساعد ازو یافت دست زره بمعنی بود گر چه دست یلان بصورت بود لیک چون ناودان
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی در ترکی به کلاهی گفته می شود که پشم آن باز نشده باشد: وستول (گویش گیلکی) خودک در خودرو قالپاق بنگرید به قالپاق کلاهی دراز و نوکدار که در ترکستان با پارچه سپید چکن دوزی می کردند و یا با ابریشم رنگارنگ می ساختند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلتاق
تصویر شلتاق
مرافعه، نزاع، غوغا، همهمه، تجاوز، تعدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غلتاق
تصویر غلتاق
((غَ))
غلطاق، چوب بندی زین، کهنه
غلتاق زن: پیر بدسابقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قالتاق
تصویر قالتاق
زین اسب، آدم هفت خط و شارلاتان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قلپاق
تصویر قلپاق
قالپاق، صفحۀ فلزی گرد که در چرخ اتومبیل بر روی پیچ و مهره های چرخ نصب می کنند، کلاه پوستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلاق
تصویر قلاق
ترکی جایی است در ترکستان ترکی گوش
فرهنگ لغت هوشیار