جدول جو
جدول جو

معنی قلبنگ - جستجوی لغت در جدول جو

قلبنگ
(قَ بَ)
نوعی از چوب خوشبوی. (آنندراج از فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
قلبنگ
گونه ای از چوب خوشبوی غلبنگ ک
تصویری از قلبنگ
تصویر قلبنگ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لبنگ
تصویر لبنگ
موریانه، نوعی حشره با آرواره های قوی که به صورت اجتماعی زندگی کرده و از چوب تغذیه می کند
چوب خوٰارک، تافشک، رشمیز، رونجو، ریونجو، دیوک، ارضه
فرهنگ فارسی عمید
(لَ بَ)
کرمی باشد که آن رادیوک خوانند و به عربی ارضه گویند. (برهان). کرم چوبخوار که به عربی ارضه گویند. (آنندراج). موریانه: شیاطین گفتند این کار ارضه است یعنی لبنگ. (تفسیرابی الفتوح ج 4 ص 162) ، بید. پت: مراد آن است که در میوه کرم آفریند و در جامه لبنگ. (تفسیر ابی الفتوح ج 3 ص 258)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لبنگ
تصویر لبنگ
دیوچه دیوک ارضه: شیاطین گفتند این کار ارضه است یعنی لبنگ
فرهنگ لغت هوشیار