جدول جو
جدول جو

معنی لبنگ

لبنگ
موریانه، نوعی حشره با آرواره های قوی که به صورت اجتماعی زندگی کرده و از چوب تغذیه می کند
چوب خوٰارک، تافشک، رشمیز، رونجو، ریونجو، دیوک، ارضه
تصویری از لبنگ
تصویر لبنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با لبنگ

لبنگ

لبنگ
دیوچه دیوک ارضه: شیاطین گفتند این کار ارضه است یعنی لبنگ
لبنگ
فرهنگ لغت هوشیار

لبنگ

لبنگ
کرمی باشد که آن رادیوک خوانند و به عربی اَرَضه گویند. (برهان). کرم چوبخوار که به عربی اَرضَه گویند. (آنندراج). موریانه: شیاطین گفتند این کار ارضه است یعنی لبنگ. (تفسیرابی الفتوح ج 4 ص 162) ، بید. پت: مراد آن است که در میوه کرم آفریند و در جامه لبنگ. (تفسیر ابی الفتوح ج 3 ص 258)
لغت نامه دهخدا

تبنگ

تبنگ
طبق چوبی که در آن میوه یا چیز دیگر بریزند، در موسیقی تنبک
تبنگ
فرهنگ فارسی عمید

لبنی

لبنی
درخت بناست (کندر) لبنی در فارسی: شیری جیوی منسوب به لبن شیری. کندر. توضیح در برهان لبنی بر وزن مدنی آمده و صحیح نیست
فرهنگ لغت هوشیار