جدول جو
جدول جو

معنی قلامیسی - جستجوی لغت در جدول جو

قلامیسی
قلامیس. قلامسی. فودنج نهری است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قشلامیشی
تصویر قشلامیشی
حرکت به قشلاق در زمستان
قشلامیشی کردن: در زمستان به قشلاق رفتن
فرهنگ فارسی عمید
(قَ)
فودنج است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قلنسوه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قلنسوه شود
لغت نامه دهخدا
قام مقی، قامقی، دودالبقل، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
رجوع به قنامس شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قاموس. رجوع به قاموس شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قمّیس. دریاها. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قلنسوه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قلنسوه شود
لغت نامه دهخدا
(قُ)
جمع واژۀ قدموس. (منتهی الارب) (آنندراج). شتران بزرگ. (آنندراج). رجوع به قدموس شود
لغت نامه دهخدا
(مِ سی ی)
منسوب به لامس، قریتی از غرب. (انساب سمعانی ورق 595)
لغت نامه دهخدا
(مُلْ لا سِ)
دهی از دهستان دشت بیل است که در بخش اشنویۀ شهرستان ارومیه واقع است و 231 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
شتران را چهار شب چرانیده و بامداد یاشبانگاه آنها را آب دهند، ولی نه به اتفاق بر یک ورد و در این وقت گویند: رعیت خلموساً. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
قشلامیشی کردن (فرمودن) ، به قشلاق یعنی گرمسیر رفتن: و در زمستان آن سال قشلامیشی در قراباغ اران فرمود. (ذیل رشیدی حافظ ابرو ص 151)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قوامیس
تصویر قوامیس
سختی ها پتیارها (بلاها)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلانسی
تصویر قلانسی
دستادوز دستافروش منسوب به قلانس کلاهدوز کلاه فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدامیس
تصویر قدامیس
جمع قدموس، شتران بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلامیس
تصویر پلامیس
لاتینی ماهی گوشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشلامیشی
تصویر قشلامیشی
ترکی گرمسیرروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلانسی
تصویر قلانسی
((قَ))
منسوب به قلانس، کلاه دوز، کلاه فروش
فرهنگ فارسی معین
نام قلعه ای قدیمی که در زمینی به همین نام در غرب دهکده ی نوا
فرهنگ گویش مازندرانی