جدول جو
جدول جو

معنی قلاتک - جستجوی لغت در جدول جو

قلاتک
ده کوچکی است از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در 42 هزارگزی جنوب خاوری فهلیان و 22 هزارگزی شوسۀ کازرون به فهلیان. سکنۀ آن 36 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قلابک
تصویر قلابک
آنکه زر و سیم ناسره سکه بزند برای مثال دشمن روز ند این قلابکان / عاشق روزند آن زرهای کان (مولوی - ۲۰۵)
فرهنگ فارسی عمید
(قَ تَ رَ کَ)
دهی از دهستان خزل شهرستان نهاوند واقع در 40 هزارگزی شمال باختری نهاوند و یک هزارگزی شمال راه مالرو آران به کنگاور کهنه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 74 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوب، گاودانه، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. تابستان ایل یارمطاقلو برای تعلیف احشام به این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
قریه ای است که بیش از چهار فرسنگ از جنوب فرک فاصله دارد. (از فارس نامه)
لغت نامه دهخدا
(قَلْ لا بَ)
مصغر قلاب. آنکس که زر و سیم مغشوش و ناسره به نام پادشاه طراز کند و رواج دهد:
دشمن روزند این قلابکان
عاشق روزند این زرهای کان.
مولوی (مثنوی چ اسلامیه دفتر 2 ص 112)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
جمع واژۀ قلت. (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به قلت شود، جمع واژۀ قله. (ناظم الاطباء). رجوع به قله شود
لغت نامه دهخدا
(قُ)
جمع واژۀ قله. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قله شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
ده بزرگی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز واقعدر 33 هزارگزی شمال باختر شیراز و 4 هزارگزی شوسۀ شیراز به اردکان. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 2807 تن می باشد. آب آن ازچشمه و محصول آن غلات و صیفی، میوه جات و شغل اهالی زراعت، باغداری و کسب است. این ده 2 باب دبستان و معدن سنگ گچ دارد. راه آن فرعی است، و تفرجگاه تابستانی اهالی شیراز است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
نام دهی جزء دهستان رحیم آباد بخش رودسر شهرستان لاهیجان. در پانزده هزارگزی جنوب رودسر. دارای 94 تن سکنه است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلات
تصویر قلات
جمع قلته، مغاک های آبگیر ده، قلعه
فرهنگ لغت هوشیار